قاصدک کپچولوی من

قاصدک کپچولوی من💔🥀

پارت۴

(فلش بک به یک ساعت بعد)

دکتر. اقای کیم
_بله
دکتر. راستش دختر شما وقت زیادی نداره و زود از دنیا میره اما فعلا بهوش اومدن میتونید ببینیدشون
_ممنونم اقای دکتر
دکتر. خواهش میکنم

ویو ادمین:

تهیونگ حالش خیلی بد بود آروم بلند شد و رفت کنار تخت تنا اون به هوش اومده بود و داشت سقفو نگاه می‌کرد وقتی که تهیونگ دید آروم بلند شد و نشست

_عزیزم تو حالت خوی نیس بخواب
&مهم نیس بابا
_چرا هست دخترم
&دخترم؟
_اره تو دختر منی
&از کی تا حالا دخترتم بابا؟
_تو همیشه دختر من بودی تنا من متاسفم(گریه)
&(اروم اشکای تهیونگ رو پاک میکنه) گریه نکن بابا مهم نیس
_چرا هس خیلیم هست
_بابا
_جانم
&میشه بغلم کنی؟
_اره دخترم حتما بیا
(همو بغل میکنن)
&مرسی ممنونم بابا
_خواهش میکنم
&بابا
_جانم
&من میدونم قراره بمیرم
_عزیزم اینو نگو
&خودم شنیدم
_نه تو منو ترک نمیکنی
&معذرت میخوام اما راهی نیس
_تنا من متاسفم همش بخاطر منه من مقصر همه چی هستم هربلایی سر تو اومده تقصیر منه اما تو مقصر مرگ مادرت نیستی(گریه شدید)
&تقصیر تو نیس بابا جونم اشکال نداره
_تنا
&بله بابا
_میدونم خیای سخته ولی.... میشه منو ببخشی؟
&بابا من هیچ وقت از تو کینه ای نداشتم من همیسه تورو دوست داشتم بابا
_من خیلی پشیمونم ایکاش فرصت جبران داشتم(گریه)
&مهم نیس بابا دبگه تموم شده
_اخه چرا این بلاها سر تو میاد هنوز خیلی کوچیکی
&نمیدونم... راستی سوهو چیشد؟
_از پلیس پرسیدم گفتن افتاده زندان
&خوبه..(یهو حالش بد میشه)
_ت.. تنا تو خوبی؟
&بابا منو ببخش ولی فکر کنم منو فراره از پیشت برم مثل مامان
_نه نه تو نباید بری
&بابا..... من تو.... رو بخ... شیدم ازت کینه ن... دارم نگر... ان نباش من هم... یسه دوست.. ت داش.. تم بب.. خشید که ترک... ت میکن.. م ولی بدو.. ن هم.. یشه روحم کن.. ارته(حال خودم بهم خورد)
_نه نه تنااااااا
&بابا
_جانم(گریه شدید)
&میشه یه سوال ازتون بپرسم؟
_جانم دخترم بپرس(گریه)
&بابا منو دوست داری؟
_البته که دویتت دارم بیشتر از همه دنیا
&مم.. نونم بابا خداحافظ(چشماش بسته میشه)
_تنااااااا

ویو ادمین:
دکترا میان ولی تنا دیگه از دنیا رفته بود اون دیگه نفس نمی‌کشه تهیونگ که هنوزم باور نمی‌کرد اما تنا دیگه رفته بود دیگه هیچ امیدی هم وجود نداشت و این پایان غمگین زندگی تنا بود حالا تهیونگ مونده بود و یه عمر عذاب وجدان و تنهایی

(فلش بک به سر قبر تنا)

_دخترم بابایی رو ببخش که ابن کارارو کردم متاسفم ولی الان دیگه جات پیش مامانت امنه خداحافظ قاطدک کوچولوی من💔🥀😭

{تهیونگ خیلی پشیمون بود اما دیگه دیر بود عذاب وجدان بالاخره کارشو کرد و تهیونگ خودشو از ساختمون پرت کرد پایین حالا همه سر قبر اونا اشک میریختن خانواده ای که هرکدوم با یه دلیل غمگبن زندگیشونو تموم کردن}

🖤پایان🖤
دیدگاه ها (۳۴)

بچه ها ایدیمو میخوام عوض کنم اکر منو تبلیغ کردید لطفا ایدی ک...

بچه ها پارم نکنید قراره پایان شاد فیک قاصدک کوچولوی من رو بز...

قاصدک کوچولوی من💔🥀پارت ۳ویو تهیونگ: خیلی حالم بد شد وقتی توی...

بچه ها من خیلی دارم حرص مبخورم عرررررررپیج قبلیم چندتا فالوو...

قاصدک کوچولوی من💔🥀پارت2ویو تنا: آروم برگشتم پشت سرمو نگاه کر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط