چشم من گریان مکن یک روز چشمان تو هم

چشمِ من گریان مکن ، یک روز چشمانِ تو هم
جانِ من بر لب رساندی ، می رسد جانِ تو هم

ای که روزی آبروی باغ را دادی به باد
باد با خود می برد مویِ پریشانِ تو هم

تیر بر قلبم زدی ،خون از دوچشمانم چکید
می چکد این قطره ها از نوکِ مژگانِ تو هم

قلبِ من از بی وفایی های تو آتش گرفت
باید از آهم بسوزد دست و دامانِ تو هم

خواستم دستِ طلب گیرم به دامانت ، نشد
دستِ تقدیر ست و  می گیرد گریبانِ تو هم

عمرِ من با آخرین بیتِ غزل پایان گرفت
مطمئنا میرسد یک روز پایانِ تو هم
دیدگاه ها (۲)

به دنبال کسی نباش که بتونی با اون زندگی کنیبلکه به دنبال کسی...

یک نفر گفت: که عاشق شده ای؟لال شدمگفتـم آهـسته بله ، گفتم و ...

بخونید لطفا...بغض اگر وا نشود ، تا جگرت میسوزدپدر و جدِ بزرگ...

سالها چوب زدم مردمک زاغش رامی رود تا بگذارد به دلم‌ داغش راح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط