حقیقت پنهان🌱
حقیقت پنهان🌱
part 17
رضا:*یه حسی بم میگفت عشقشون دوطرفه اس ولی حس ششم بم میگفت نیکا داره یه کارایی میکنه. البته هرشب با گوشی هاشون به هم کال میکردن صداشون میومد. بعد از اون جایی که متین میگه قرار داریم میپیچونه یکم..... هوففف ولش کن اصن به من چه. نیکا خدش میدونه و زندگیش.....
واسه اینکه به متین رو ندم و خب از اون طرفم ماجرای نیکا، میخواستم این دوتارو از هم دور کنم. توی روحیه رفیقم تاثیر داشت ولی خب چاره ای نبود. نمیخواستم خیلی به خواهرم وابستش کنم. واسه همین گفتم*:
رضا: نه بعدی فکر کنم خاعر منه
متین:*فکر کردم رضا میدونه ولی هیچی نگفتم*
محراب: عه خب به سلامتی
رضا: اره یه پسر ریشی جذابع
رضا:*حالا اون روز متین ریشاشو زده بود، واسه ی همین گفتم.
متین:*پیش خودم گفتم اخه نیکا عاشق منه و خب نمیتونه ام با کسه دیگه ای نامزد کنع چون ما باهم
رابطه جن.سی داشتیم ... عمرا اگه نیکا به کسه دیگه ای جواب بله بده. یعنی چرا. مگه نیکا نگفت با داداشش حرف میزنه، پس چی شد؟
سلام سلام چطورین خوشگلام
سارایی رو دارید که دیشب شیشه ی ماشینو مقداری داده پایین و بادی که زده باعث شده که ساراتون سرما بخوره🥲
و توی کلاس هم بخوابه.. حالا اصلا چیا داشتیم(زبان، هنر، فناوری) و خب شانسم گفت که چیزای مهمی نبوده😂
بعله بچه ها دیگه الان صدام تو دماغی شده.... ولی شانسم گفته که به گلوم نزده... واسم دعا کنید زود خوب شم🙂
عا راستی پارت بعدی دیگه مال دختراست😂❤
part 17
رضا:*یه حسی بم میگفت عشقشون دوطرفه اس ولی حس ششم بم میگفت نیکا داره یه کارایی میکنه. البته هرشب با گوشی هاشون به هم کال میکردن صداشون میومد. بعد از اون جایی که متین میگه قرار داریم میپیچونه یکم..... هوففف ولش کن اصن به من چه. نیکا خدش میدونه و زندگیش.....
واسه اینکه به متین رو ندم و خب از اون طرفم ماجرای نیکا، میخواستم این دوتارو از هم دور کنم. توی روحیه رفیقم تاثیر داشت ولی خب چاره ای نبود. نمیخواستم خیلی به خواهرم وابستش کنم. واسه همین گفتم*:
رضا: نه بعدی فکر کنم خاعر منه
متین:*فکر کردم رضا میدونه ولی هیچی نگفتم*
محراب: عه خب به سلامتی
رضا: اره یه پسر ریشی جذابع
رضا:*حالا اون روز متین ریشاشو زده بود، واسه ی همین گفتم.
متین:*پیش خودم گفتم اخه نیکا عاشق منه و خب نمیتونه ام با کسه دیگه ای نامزد کنع چون ما باهم
رابطه جن.سی داشتیم ... عمرا اگه نیکا به کسه دیگه ای جواب بله بده. یعنی چرا. مگه نیکا نگفت با داداشش حرف میزنه، پس چی شد؟
سلام سلام چطورین خوشگلام
سارایی رو دارید که دیشب شیشه ی ماشینو مقداری داده پایین و بادی که زده باعث شده که ساراتون سرما بخوره🥲
و توی کلاس هم بخوابه.. حالا اصلا چیا داشتیم(زبان، هنر، فناوری) و خب شانسم گفت که چیزای مهمی نبوده😂
بعله بچه ها دیگه الان صدام تو دماغی شده.... ولی شانسم گفته که به گلوم نزده... واسم دعا کنید زود خوب شم🙂
عا راستی پارت بعدی دیگه مال دختراست😂❤
۷.۱k
۰۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.