part
part: ²⁹
عشق بی رنگ
کوک: دیشب ا.ت خیلی ترسیده بود...
ته: اره.. بریم یکم بیلیارد بازی کنیم؟
کوک: حله بریم..
باهم رفتیم سالن بیلیارد به جیمین پیام دادم گفتم بیان اینجا اومدن و بازی رو شروع کردیم....................................................
ا.ت ویو
لباسای مدرسمو پوشیدم و یه تینت و ریمل زدم و ادکلنمو زدم و رفتم تو حیاط عمارت...
رفتم سوار ون شدم.. راننده حرکت کرد سمت مدرسه.. امیدوارم امروز اتفاق بدی نیوفته..
بعد از ²⁰ مین رسیدیم.. یه نفس عمیق کشیدمو پیاده شدم رفتم تو کلاس...گوک دو داشت با چشماش واسم خط و نشون میکشید... نشستم سر جام..هانول اومد و یکم باهم حرف زدیم که خانم هوانگ اومد...
خانم هوانگ: لطفا بشینین سر جاتون تا درس رو شروع کنم... عام... شما باید پارک ا.ت باشی درسته؟ دانش اموز انتقالی؟
ا.ت: بله...
خانم هوانگ: خوشبختم... خوب کتاباتون رو دربیارید...
ا.ت: همچنین..
کتابمو دراوردم و شروع کرد به تدریس کردن.. نکته هارو تویه دفتر نوشتم.......................
بعد از ¹ ساعت زنگ تفریح خورد...
خانم هوانگ: خوب خسته نباشید.. تکالیفتونو انجام بدید.. جلسه بعد میبینمتون..
رفت بیرون با هانول رفتیم تو حیاط...
هانول: وایییی اهنگ جدید استری کیدز رو شنیدی؟
ا.ت: نه...
هانول: اسم اهنگش Giant عه.. واییی صدای فیلیکس خیلی خوبهههه عررررر
خندیدم و گفتم: باشه.. حالا خودتو جر نده..
تو همین لحظه سونگمین و اکیپش اومدن سمتمون...
هانول: چیه باز چی میخوای؟
سونگمین: میخواستم دعوتتون کنم به پارتی.. اخر هفته اس... کل مدرسه دعوتن.. شماعم میاین؟
ا.ت: عام... نمیدونم..
هانول: هوففف.. بیایم دس از سرمون برمیداری؟
گوک دو: البته... ا.ت توعم بیا... خوش میگذره
ا.ت: ن..نه ممنون..
سونگمین: بیا دیگه ناز نکن دختر..
ا.ت: خوب.. باشه میام...
گوک دو: خوبه..
ازمون دور شدن.....
هانول: چی بپوشیم؟
ا.ت: الان به فکر اینیییی؟
هانول: اره دیگه... باید خوشگل باشیم..
ا.ت: هوفففف
هانول: گگگ... من میرم خوراکی بگیرم... میام
هوفففف بازم تنها موندم... ایش... گوک دو فقط داشت با یه پوزخند نگام میکرد.....
دیوونه است... هیییییییییییییییییی
لایک؟
عشق بی رنگ
کوک: دیشب ا.ت خیلی ترسیده بود...
ته: اره.. بریم یکم بیلیارد بازی کنیم؟
کوک: حله بریم..
باهم رفتیم سالن بیلیارد به جیمین پیام دادم گفتم بیان اینجا اومدن و بازی رو شروع کردیم....................................................
ا.ت ویو
لباسای مدرسمو پوشیدم و یه تینت و ریمل زدم و ادکلنمو زدم و رفتم تو حیاط عمارت...
رفتم سوار ون شدم.. راننده حرکت کرد سمت مدرسه.. امیدوارم امروز اتفاق بدی نیوفته..
بعد از ²⁰ مین رسیدیم.. یه نفس عمیق کشیدمو پیاده شدم رفتم تو کلاس...گوک دو داشت با چشماش واسم خط و نشون میکشید... نشستم سر جام..هانول اومد و یکم باهم حرف زدیم که خانم هوانگ اومد...
خانم هوانگ: لطفا بشینین سر جاتون تا درس رو شروع کنم... عام... شما باید پارک ا.ت باشی درسته؟ دانش اموز انتقالی؟
ا.ت: بله...
خانم هوانگ: خوشبختم... خوب کتاباتون رو دربیارید...
ا.ت: همچنین..
کتابمو دراوردم و شروع کرد به تدریس کردن.. نکته هارو تویه دفتر نوشتم.......................
بعد از ¹ ساعت زنگ تفریح خورد...
خانم هوانگ: خوب خسته نباشید.. تکالیفتونو انجام بدید.. جلسه بعد میبینمتون..
رفت بیرون با هانول رفتیم تو حیاط...
هانول: وایییی اهنگ جدید استری کیدز رو شنیدی؟
ا.ت: نه...
هانول: اسم اهنگش Giant عه.. واییی صدای فیلیکس خیلی خوبهههه عررررر
خندیدم و گفتم: باشه.. حالا خودتو جر نده..
تو همین لحظه سونگمین و اکیپش اومدن سمتمون...
هانول: چیه باز چی میخوای؟
سونگمین: میخواستم دعوتتون کنم به پارتی.. اخر هفته اس... کل مدرسه دعوتن.. شماعم میاین؟
ا.ت: عام... نمیدونم..
هانول: هوففف.. بیایم دس از سرمون برمیداری؟
گوک دو: البته... ا.ت توعم بیا... خوش میگذره
ا.ت: ن..نه ممنون..
سونگمین: بیا دیگه ناز نکن دختر..
ا.ت: خوب.. باشه میام...
گوک دو: خوبه..
ازمون دور شدن.....
هانول: چی بپوشیم؟
ا.ت: الان به فکر اینیییی؟
هانول: اره دیگه... باید خوشگل باشیم..
ا.ت: هوفففف
هانول: گگگ... من میرم خوراکی بگیرم... میام
هوفففف بازم تنها موندم... ایش... گوک دو فقط داشت با یه پوزخند نگام میکرد.....
دیوونه است... هیییییییییییییییییی
لایک؟
- ۸.۱k
- ۱۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط