گنجشک پر جبریل پر بابا سه نقطه

گنجشک پر، جبریل پر، بابا سه نقطه

من پر، تو پر، هر کس شبیه ما سه نقطه

عمه، نه عمه بال هایش پر ندارد

حالا بماند در خرابه تا سه نقطه

این محو یکدیگر شدن در این خرابه

یا این که ما را می پراند یا سه نقطه

اصلاً چرا من خواستم پیشم بیایی

بابا شما که پا نداری تا سه نقطه

یادت می آید روزهای در مدینه

دو گوشواره داشتم حالا سه نقطه

وقتی لبت را زیر پای چوب دیدم

می خواستم کاری کنم امّـا سه نقطه

...

انگشت خود را جمع کرد و ناگهان گفت

انگشت پر، انگشتر بابا سه نقطه

علی اکبر لطیفیان
دیدگاه ها (۴)

توهین آشکار کوکاکولا به مسلمانان شرکت کوکاکولای آمریکا اینب...

چرا باید خجالت بکشم ؟ ۱- ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﻥ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺑﺎﺻﺪ...

یاد دارم در غروبی سرد سرد، میگذشت از کوچه ای یک دوره گرد، دا...

فاطمه واژه ی بی خاتمه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط