فیک جیمین

فیک جیمین

وقت ازدواج خون آشام ها

پارت ۱۲

از زبون ا..ت

فلش بک به حال

همین جوری که داشتم به طرف اتاق کار نامجون میرفتم که صدای بلند آیو رو شنیدم

آیو: ا.تتتتتتت ا..تتتتتتت صبر کن

بهش اعتنایی نکردم از دستش عصبی بودم پس بدون اینکه برگردم به راهم ادامه دادم

(یه جور سوسکی رید بهش 😁🤣)

آیو(با داد) : میدونم از دستم اعصبانی ولی میدونم نامجون کجاس

یهو ایستا دم و جوری برگشتم که بهش چهارتا لنگ دراز بزنم بهش

(بیا و خوبی کن به شما خوبی نیومده)

که یهو آیو چون با سرعت به طرفم می اومد محکم پرت شد بغلم و منم تعادلم رو از دست دادم و محکم خوردم زمین و دستمو رو کمر آیو حلقه کردم و لبای آیو درست افتاد رو لبای من یعنی از یه زاویه هر کس میدی فکرای خاکبرسری میکرد

(ای ای 🤭😂شیطونا )

یه لحظه که صدای چیک فلش دوربین اومد منو آیو به خودمون اومدیم و زود از روم پاشد همیت که سرمو برگردوندم کوکی رو با لبخند شیطونش دیدم و گوشی عکس گرفته وایییی نه

کوکی: با لبخند شیطانی:🤭 به به میبینم خلوت کردین ولی بیرون واسه مجردا بده ها

میرغضب برگشتم سمت آیو خدا لعنتت کنه
آیو از نگام فهمید که زنده موندنش یه درصدم احتمال نداره سرشو مظلوم انداخت پایین

کوکی : حالا ا..ت اونجوری بچمون نگاه نکن خجالت میکشه راستی آیو چند وقته هااا

پایان

تا الان چطوره لطفا نظراتتون رو بگین مرسی واسه حمایت هاتون 😍😍