روزی با خود فکر میکردم

روزی با خود فکر میکردم
اگر روزی او را نبینم شهر را به آتش میکشم
اما امروز حاضر نیستم
کبریتی روشن کنم که ببینم او کجاست
دیدگاه ها (۲۵)

عشق یه شهره که ازت دور نیست هر چقد هم جاده بخواد کش بیاد ع...

چه انتظار بیهوده ای وقتی قرار نیست بیایی هر چقدر هم بهار بیا...

کنارهم نشسته بودیم ازمن پرسیدبرای چه زنده ای؟ درحالیکه در دل...

هرچندنمیدانم خوابهایت رابا کی شریک میشوی، اماهنوز.... شریک ت...

فکر کنم تنها نیستم🙌

این جانِ عاریت که به حافظ سپرد دوستروزی رُخش ببینم و تسلیم و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط