رد نظریه مهاجرت آریایی ها به ایران قسمت
رد نظریه مهاجرت آریایی ها به ایران !!!!! قسمت 4
*تصور من بر این است که نکتهای که برای خوانندگان کتاب شما بسیار جالب خواهد بود. منابع و روشهای پژوهشی شماست و اینکه در محافل علمی چه برخوردی با آن شد. کتاب شما ابتدا به زبان آلمانی منتشر شد و خواننده فارسیزبان ترجمه آن را خواهد خواند. کدام جرقه ذهنی 15 سال پیش شما را به فکر تالیف این کتاب انداخت؟
سئوال بسیار خوبی است. در سرزمینهای کهن دیگر مثل مصر، اکد و غیره مورخین امروز تاریخهای سنتی این کشورها را بررسی کرده و شناسانه تاریخی برای آنها ساختهاند. مثلاً گیل گمش که یکی از پیکرهای اسطورهای سومر است در 50 یا 60 سال پیش فقط یک اسطوره بود ولی اکنون هسته تاریخی پیدا کرده است. این کار درباره تاریخ سنتی ایران صورت نگرفته است. در ایران دو نوع تاریخ داریم؛ تاریخ سنتی که در تاریخ طبری، تاریخ حمزه اصفهانی، تاریخ یعقوبی، مجمع التواریخ و شاهنامه و غیره منعکس شده، و دیگری در تاریخ مدون که در مدارس تدریس میشود. بین این دو تاریخ چندان تشابهی وجود ندارد. از پیشدادیان و کیانیان نامی در تاریخ مدون نیست و از کوروش و داریوش و غیره در تاریخ سنتی نامی نیامده است. این تناقص بایستی بررسی علمی میشد. آیا در ایران پیش از هخامنشی تاریخی بوده که در تاریخ سنتی، منعکس شده است؟ آیا میتوان نمادهای پیشدادی یا شاهان کیانی را تعقیب کرد و در سرزمینهای دیگر آثاری از آنها یافت؟ این کار فقط با ارجاع به متون غیرایرانی میسر بود. خوشبختانه هم در متون سومری و هم در متون اکدی و مصری تشابهات بسیار چشمگیری میان تاریخ سنتی ایران و متون آنجا پیدا شد.
نه فقط نامهای پادشاهان و دودمان آنها، بلکه برخی از رویدادهای بسیار مهم از تاریخ سنتی ایران در متون غیرایرانی آمده است. این موضوع مرا تشویق کرد و به این نتیجه رسیدیم که بخش بزرگی از تاریخ سنتی ایران یک هسته تاریخی دارد. اما باید به روش علمی بررسی شود تا نام پادشاهان و اعمال آنها بر تاریخ منطبق شود. بخش مهمی از کتاب شاهان و رویدادهای شبه تاریخی را در فرهنگهای غیرایرانی دنبال کرده است.
*پژوهش شما چند سال طول کشید تا آماده انتشار به زبان فارسی شود؟
14 سال است که این کار شروع شده و 4 تا 5 سال اول تنها صرف گردآوری منابع و خواندن و تعبیر آنها بود. چرا که بدون آنها نتیجهگیری ممکن نبود. با چاپ کتاب آلمانی من مطمئن شدم که با دسترسی به منابع دستاول و دستنخورده به ایده تازهای دست یافتم. تعبیر اطلاعات دستدوم آسیبپذیر است چرا که اگر منبع نقض شود تئوری بعدی هم نقض میشود. اما ارجاع به متون دستاول که از دوران قدیم به جای ماندهاند، موجه است.
*پس هیچ متن و منبع و مرجعی در زبان فارسی جدید برای تحقیق شما وجود نداشته است و از چه متونی بیشتر استفاده میکردید؟
کاملاً درست است. از متون دستدوم امروزی نه در ایران و نه خارج از آن هیچ استفادهای نشده.چرا که این ایده تازه است و مسلم است برای یک ایده تازه منابع جدیدی وجود ندارد. بسیار به اوستا و «ریگودای» هندی مراجعه کردم و در واقع متنی از دنیای کهن نیست که در این کار مورد توجه قرار نگرفته باشد.
*پس منابع خود را بیشتر در کتابخانهها و آرشیوهای کشورهای دیگر پیدا میکردید؟
تقریباً 95 درصد منابع از آرشیوها و منابع خارجی استفاده شده که بعضاً کتاب نیست و به صورت میکروفیلم بوده. در ایران هم کتابخانههایی هست که متون کهن را دارند ولی حدود 5 درصد منابع پژوهش در ایران بوده است. که البته تهیه آن بسیار مشکل و هزینهبر بود. دستیار هم در این مورد عملی نیست زیرا کار یکپارچهای است و باید ایده و ارتباطات آن در مغز یک نفر به وجود بیاید تا بتواند آن را روی کاغذ بیاورد. این کار بسیار گسترده است. تمام فرهنگهای قدیم از هندوستان تا مصر مورد توجه قرار گرفته و ارتباطاتی که به فرض یک قوم در مدارک هندی و همان قوم در مدارک ایران و مصر و یونان آمده باید در مغز یک نفر نقش ببندد. اگر کسی روی هندوستان کار کند و دیگری روی مصر کار کند این ارتباط به وجود نمیآید.
*اشاره کردید که در پژوهش به انواع منابع زبانشناسی، هواشناسی و غیره پرداختهاید، ایده این نوع پژوهش از کجا شکل گرفت؟
همانطور که گفتم به نظر من فقط از طریق انباشت شواهد میتوان به نتیجه قطعی رسید. اگر چند منبع مستقل از هم یک موضوع را بررسی و تایید کند آن موضوع اثبات شده است. اگر تنها از یک راه اقدام کنیم به نتیجه قطعی نمیرسیم. اگر یک کوزه مشابه هم در ایران و هم در مصر کشف شود نمیتوان نتیجه گرفت از کجا به کجا رفته، اما اگر کوزه در زبان مصری نام ایرانی داشته باشد میتوان نتیجه گرفت که از ایران به مصر رفته است. موضوعات دیگر هم به همین ترتیب هستند. فقط انباشت شواهد است که به
*تصور من بر این است که نکتهای که برای خوانندگان کتاب شما بسیار جالب خواهد بود. منابع و روشهای پژوهشی شماست و اینکه در محافل علمی چه برخوردی با آن شد. کتاب شما ابتدا به زبان آلمانی منتشر شد و خواننده فارسیزبان ترجمه آن را خواهد خواند. کدام جرقه ذهنی 15 سال پیش شما را به فکر تالیف این کتاب انداخت؟
سئوال بسیار خوبی است. در سرزمینهای کهن دیگر مثل مصر، اکد و غیره مورخین امروز تاریخهای سنتی این کشورها را بررسی کرده و شناسانه تاریخی برای آنها ساختهاند. مثلاً گیل گمش که یکی از پیکرهای اسطورهای سومر است در 50 یا 60 سال پیش فقط یک اسطوره بود ولی اکنون هسته تاریخی پیدا کرده است. این کار درباره تاریخ سنتی ایران صورت نگرفته است. در ایران دو نوع تاریخ داریم؛ تاریخ سنتی که در تاریخ طبری، تاریخ حمزه اصفهانی، تاریخ یعقوبی، مجمع التواریخ و شاهنامه و غیره منعکس شده، و دیگری در تاریخ مدون که در مدارس تدریس میشود. بین این دو تاریخ چندان تشابهی وجود ندارد. از پیشدادیان و کیانیان نامی در تاریخ مدون نیست و از کوروش و داریوش و غیره در تاریخ سنتی نامی نیامده است. این تناقص بایستی بررسی علمی میشد. آیا در ایران پیش از هخامنشی تاریخی بوده که در تاریخ سنتی، منعکس شده است؟ آیا میتوان نمادهای پیشدادی یا شاهان کیانی را تعقیب کرد و در سرزمینهای دیگر آثاری از آنها یافت؟ این کار فقط با ارجاع به متون غیرایرانی میسر بود. خوشبختانه هم در متون سومری و هم در متون اکدی و مصری تشابهات بسیار چشمگیری میان تاریخ سنتی ایران و متون آنجا پیدا شد.
نه فقط نامهای پادشاهان و دودمان آنها، بلکه برخی از رویدادهای بسیار مهم از تاریخ سنتی ایران در متون غیرایرانی آمده است. این موضوع مرا تشویق کرد و به این نتیجه رسیدیم که بخش بزرگی از تاریخ سنتی ایران یک هسته تاریخی دارد. اما باید به روش علمی بررسی شود تا نام پادشاهان و اعمال آنها بر تاریخ منطبق شود. بخش مهمی از کتاب شاهان و رویدادهای شبه تاریخی را در فرهنگهای غیرایرانی دنبال کرده است.
*پژوهش شما چند سال طول کشید تا آماده انتشار به زبان فارسی شود؟
14 سال است که این کار شروع شده و 4 تا 5 سال اول تنها صرف گردآوری منابع و خواندن و تعبیر آنها بود. چرا که بدون آنها نتیجهگیری ممکن نبود. با چاپ کتاب آلمانی من مطمئن شدم که با دسترسی به منابع دستاول و دستنخورده به ایده تازهای دست یافتم. تعبیر اطلاعات دستدوم آسیبپذیر است چرا که اگر منبع نقض شود تئوری بعدی هم نقض میشود. اما ارجاع به متون دستاول که از دوران قدیم به جای ماندهاند، موجه است.
*پس هیچ متن و منبع و مرجعی در زبان فارسی جدید برای تحقیق شما وجود نداشته است و از چه متونی بیشتر استفاده میکردید؟
کاملاً درست است. از متون دستدوم امروزی نه در ایران و نه خارج از آن هیچ استفادهای نشده.چرا که این ایده تازه است و مسلم است برای یک ایده تازه منابع جدیدی وجود ندارد. بسیار به اوستا و «ریگودای» هندی مراجعه کردم و در واقع متنی از دنیای کهن نیست که در این کار مورد توجه قرار نگرفته باشد.
*پس منابع خود را بیشتر در کتابخانهها و آرشیوهای کشورهای دیگر پیدا میکردید؟
تقریباً 95 درصد منابع از آرشیوها و منابع خارجی استفاده شده که بعضاً کتاب نیست و به صورت میکروفیلم بوده. در ایران هم کتابخانههایی هست که متون کهن را دارند ولی حدود 5 درصد منابع پژوهش در ایران بوده است. که البته تهیه آن بسیار مشکل و هزینهبر بود. دستیار هم در این مورد عملی نیست زیرا کار یکپارچهای است و باید ایده و ارتباطات آن در مغز یک نفر به وجود بیاید تا بتواند آن را روی کاغذ بیاورد. این کار بسیار گسترده است. تمام فرهنگهای قدیم از هندوستان تا مصر مورد توجه قرار گرفته و ارتباطاتی که به فرض یک قوم در مدارک هندی و همان قوم در مدارک ایران و مصر و یونان آمده باید در مغز یک نفر نقش ببندد. اگر کسی روی هندوستان کار کند و دیگری روی مصر کار کند این ارتباط به وجود نمیآید.
*اشاره کردید که در پژوهش به انواع منابع زبانشناسی، هواشناسی و غیره پرداختهاید، ایده این نوع پژوهش از کجا شکل گرفت؟
همانطور که گفتم به نظر من فقط از طریق انباشت شواهد میتوان به نتیجه قطعی رسید. اگر چند منبع مستقل از هم یک موضوع را بررسی و تایید کند آن موضوع اثبات شده است. اگر تنها از یک راه اقدام کنیم به نتیجه قطعی نمیرسیم. اگر یک کوزه مشابه هم در ایران و هم در مصر کشف شود نمیتوان نتیجه گرفت از کجا به کجا رفته، اما اگر کوزه در زبان مصری نام ایرانی داشته باشد میتوان نتیجه گرفت که از ایران به مصر رفته است. موضوعات دیگر هم به همین ترتیب هستند. فقط انباشت شواهد است که به
- ۵.۰k
- ۲۱ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط