عااا ویسا یه لحظه
#𝓖𝓲𝓻𝓵_𝓶𝓸𝓯𝓲𝓪
𝓹13
+عااا ویسا یه لحظه
-/برمیگرده/بله؟
+ام اسمت چیه؟
-جونگکوک
+اها مرسی
-بای
+بای
/کوک رفت /
ویو ا. ت
جئون رفت منم خودمو پرت کردم روی تخت چشامو نیم ساعت بستم بعدش بلند شدم صورتمو شستم لباسایی رو که پوشیده بودم رو با یه تاپ و شرتک عوض کردم و نشستم روتین پوستی شبمو انجام دادم و موهامو شونه زدم و خرگوشی بافتم رفتم رو تخت و نقشه بعد از ازدواج رو کشیدم و گرفتم خوابیدم
ویو کوک
دختر خوبی بود اندام خیلی خوبیم داشت😈 رفتم بالا میخاستم در اتاقش رو بزنم که داره حرف میزنه نکنه کسخلی چیزیه؟
در زدم که بعد از چند دیقه گفت بیا تو (حال ندارم مکالمه رو بگم همون قبلیه) از اتاقش اومدم بیرون و رفتم پایین و به اقای کیم گفتم
-فردا میام میبرمش برای خرید
ب. ت راضی شد؟
-بله
ب. ت چجوری؟ (تعجب)
-اونش دیگه به خودم ربط داره(پوزخند)
-خیلی ممنون منم دیگه باید برم
م. ت خب یکم دیگه میموندی(مود من😑😑)
𝓹13
+عااا ویسا یه لحظه
-/برمیگرده/بله؟
+ام اسمت چیه؟
-جونگکوک
+اها مرسی
-بای
+بای
/کوک رفت /
ویو ا. ت
جئون رفت منم خودمو پرت کردم روی تخت چشامو نیم ساعت بستم بعدش بلند شدم صورتمو شستم لباسایی رو که پوشیده بودم رو با یه تاپ و شرتک عوض کردم و نشستم روتین پوستی شبمو انجام دادم و موهامو شونه زدم و خرگوشی بافتم رفتم رو تخت و نقشه بعد از ازدواج رو کشیدم و گرفتم خوابیدم
ویو کوک
دختر خوبی بود اندام خیلی خوبیم داشت😈 رفتم بالا میخاستم در اتاقش رو بزنم که داره حرف میزنه نکنه کسخلی چیزیه؟
در زدم که بعد از چند دیقه گفت بیا تو (حال ندارم مکالمه رو بگم همون قبلیه) از اتاقش اومدم بیرون و رفتم پایین و به اقای کیم گفتم
-فردا میام میبرمش برای خرید
ب. ت راضی شد؟
-بله
ب. ت چجوری؟ (تعجب)
-اونش دیگه به خودم ربط داره(پوزخند)
-خیلی ممنون منم دیگه باید برم
م. ت خب یکم دیگه میموندی(مود من😑😑)
- ۵۸
- ۰۶ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط