توی اتاقم برف می باره

توی اتاقم برف می باره
سر سبزی ِ این سفره بی مرزه

من هفت سین ِسالم ُ چیدم
سر سام ، سرما،سوز ،سگ لرزه…

لب هام از سرما سیا می شه
ماهی تنگُ عید می بینم

دیوار هام و آخر دنیا
فانوسمو خورشید می بینم

قرصام و توی تُنگ می ریزم
تو نیستی آروم اعصابم

روزامو روی سقف را می رم
شب ها مو زیر تخت می خوابم

وقتی دلم تنگ خودم می شه
چشمام و می بندم خدا می شم

عصرا دم خاموشی فانوس
معبود آدم برفیا می شم

توی اتاقم برف می باره
سردِ ولی کی می گه دلسردم

یه عمر تو چشم در و دیوار
با قاب عکسم زندگی کردم

خو شبختم از و قتی گلوی من
زخمی ِانگشتای کولاکه

آغوش ناامن تو یادم داد
هر جا هوا خوبه، خطرناکه

توی اتاقم برف می باره
تو رفتی از روزی که یادم نیست

با برف و یخ معشوقه می سازم
کی می گه آدم برفی آدم نیست

چی مونده از من توی این سرما
یه آدم دیوونه ی سرخوش

تو نیستی آروم اعصابم
دلچسب این سرمای آدم کش

توی اتاقم برف می باره...


_حسین غیاثی_
دیدگاه ها (۳)

هیچی نیستم...حتی اونقدر خانم نیستمکه عاشقم بشهاما کاش میفهمی...

یک بار دزدکی با هم رفتیم سینما و من دو ساعت تمام به جای فیلم...

‌ ‌ دوست داشتنت رااز سالی به سال دیگریجابه‌جا می‌کنمانگار دا...

از حال و هواهای بدِ این روزهام...باران که می گیرد به هم می ر...

رز وحشی پارت ۷ات...هیچ وقت یادم نمیره روز یکشنبه بود منو هان...

{ 𝐵𝑒𝓉𝓌𝑒𝑒𝓃 𝓉𝑜𝓌 𝓈𝓅𝒶𝒸𝑒𝓈 }𝒫𝒶𝓇𝓉 ²..درحالی که پیاده و چمدون به دس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط