~ صدای پشت تلفن
~ صدای پشت تلفن
- دوروثی اسکات، یک مادر مجرد 32 ساله بود که در سال 1980 به طور دائم از یک مزاحم، تماسهای تلفنی بی نام و نشان دریافت میکرد. این مزاحم تلفنی، هر بار عشق شدیدش را به دوروثی اعتراف میکرد و هم چنین راجع به جزئیات زندگی روزانه دوروثی، با او حرف میزد. جزئیاتی که فقط در صورت تعقیب کردن مداوم او به دست میآمدند.
- در یک بعد از ظهر در ماه می 1980 ، دوروثی پس از این که یکی از همکارانش را به بیمارستان رساند، دوباره سوار ماشینش شد تا آن را در جایی مناسب پارک کند. کمی بعد، همکارش مشاهده کرد که ماشین با سرعت زیادی بدون این که توقف کند، از پارکینگ خارج شد. چند ساعت بعد، ماشین اسکات، 10 مایل دورتر از پارکینگ، در حالی که آتش گرفته بود در یک کوچه پیدا شد. البته خبری از اسکات در ماشین نبود.
- یک هفته پس از ناپدید شدن دوروثی، مادر او یک تماس از فردی که صدایش شبیه صدای مزاحم دوروثی بود، دریافت کرد. مرد ناشناس از او پرسید:"آیا تو با دوروثی اسکات نسبتی داری؟ " وقتی مادر دوروثی نسبتش را با او تایید کرد، مرد قبل از قطع کردن گفت:" دخترت پیش من است. "
- این تماسها ادامه پیدا کردند و هر بار مرد میگفت که دوروثی پیش اوست. آدم ربای دوروثی حتی با رادیو تماس گرفت و درباره جزئیات آخرین شب پیش از ربودن او اطلاعات جدیدی داد. او در آخر گفت:" من دوروثی اسکات را کشتم. او عشق زندگی من بود. "
- چهار سال بعد، در آوریل 1984 ، تماسها به طور ناگهانی پایان یافتند. در آگوست همان سال، بقایای بدن اسکات توسط یک کارگر ساختمانی در علفها پیدا شد. یک هفته پس از این که استخوانها پیدا شدند، مادر دوروثی دو تماس دریافت کرد. مردی ناشناس از او پرسید:"آیا دوروثی خانه است؟ "
- دوروثی اسکات، یک مادر مجرد 32 ساله بود که در سال 1980 به طور دائم از یک مزاحم، تماسهای تلفنی بی نام و نشان دریافت میکرد. این مزاحم تلفنی، هر بار عشق شدیدش را به دوروثی اعتراف میکرد و هم چنین راجع به جزئیات زندگی روزانه دوروثی، با او حرف میزد. جزئیاتی که فقط در صورت تعقیب کردن مداوم او به دست میآمدند.
- در یک بعد از ظهر در ماه می 1980 ، دوروثی پس از این که یکی از همکارانش را به بیمارستان رساند، دوباره سوار ماشینش شد تا آن را در جایی مناسب پارک کند. کمی بعد، همکارش مشاهده کرد که ماشین با سرعت زیادی بدون این که توقف کند، از پارکینگ خارج شد. چند ساعت بعد، ماشین اسکات، 10 مایل دورتر از پارکینگ، در حالی که آتش گرفته بود در یک کوچه پیدا شد. البته خبری از اسکات در ماشین نبود.
- یک هفته پس از ناپدید شدن دوروثی، مادر او یک تماس از فردی که صدایش شبیه صدای مزاحم دوروثی بود، دریافت کرد. مرد ناشناس از او پرسید:"آیا تو با دوروثی اسکات نسبتی داری؟ " وقتی مادر دوروثی نسبتش را با او تایید کرد، مرد قبل از قطع کردن گفت:" دخترت پیش من است. "
- این تماسها ادامه پیدا کردند و هر بار مرد میگفت که دوروثی پیش اوست. آدم ربای دوروثی حتی با رادیو تماس گرفت و درباره جزئیات آخرین شب پیش از ربودن او اطلاعات جدیدی داد. او در آخر گفت:" من دوروثی اسکات را کشتم. او عشق زندگی من بود. "
- چهار سال بعد، در آوریل 1984 ، تماسها به طور ناگهانی پایان یافتند. در آگوست همان سال، بقایای بدن اسکات توسط یک کارگر ساختمانی در علفها پیدا شد. یک هفته پس از این که استخوانها پیدا شدند، مادر دوروثی دو تماس دریافت کرد. مردی ناشناس از او پرسید:"آیا دوروثی خانه است؟ "
۲.۵k
۰۸ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.