پای یک ستاره نشسته ام
پای یک ستاره نشستهام
و دارم شامم را میخورم
صدای زنگ تلفن
از کرهای دیگر
مرا میخواند
با بوی نعانع پیراهنم
با او حرف میزنم
مرا به آسمان میخواند
با دانستن طعم نعناع
به خواب میروم.
و دارم شامم را میخورم
صدای زنگ تلفن
از کرهای دیگر
مرا میخواند
با بوی نعانع پیراهنم
با او حرف میزنم
مرا به آسمان میخواند
با دانستن طعم نعناع
به خواب میروم.
۴.۷k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.