.......اصلأ ما عادت داریم...
.......اصلأ ما عادت داریم...
به ترجمه کردن
رفتار دیگران ...
اگر اینطور نبود...
اگر تا تقی به توقی
نمی خورد...
از رفتارهای کسی ...
که به تازگی
یکجای زندگیمان
پیدایش شده ...
برداشت های عاشقانه
نمی کردیم ...
و بعضی
شب ها تا صبح...
روی فلان حرف
یا رفتارش حساس
نمی شدیم...
و داستانی که دوست داشتیم
نمی ساختیم ...
و ذوق نمی کردیم...
این همه آدم ...
اسیر عشق های
یک طرفه اطرافمان نبودند...
اشتباهمان اینست که
فرصت نمی دهیم ....
آدم ها به زبان بیایند ....
تا نگاه مهربان دیدیم ...
خیال می کنیم
عاشقانه است !
تا کمی توجه
و حمایت دیدیم ...
دلمان به عشقی
گرم می شود ...
که توی ذهنمان
ساختیم ...
تا اسمش را
صدا کردیم
و در پاسخ "جانم"
شنیدیم.....
دلمان لرزید و عشق آمد
نشست روی شانه هایمان..ِِ
اما این برداشت های اشتباه...
یکجا راه درست را پیدا می.کنند ...
و دستشان رو می شود...
آن وقت اسمشان
را می گذارند"سوء تفاهم"
و هیچ کاری هم
از دستت برنمی آید ...
وقتی کسی اسمش
را صدا زد و جانم شنید ...
وقتی نگاه هایی
که تو تحویل گرفتی
به دیگری سپرد...
وقتی فهمیدی آهنگ عاشقانه ای
که برایت فرستاد...
برای دیگران هم ارسال شده ...
وقتی به خودت آمدی ...
و دست پیش بینی هایت رو شد...
تازه آن وقت می نشینی ...
و کلاف دلخوشی هایت
را می شکافی ...
غصه میخوری ...
و به حماقت خودت
توی آینه می خندی...
اما یاد میگیری تا آدمها
با زبان خودشان ...
خیلی چیزهارا نگفته اند...
از رفتارهای نامفهوم ...
و اتفاق های پیش پا
افتاده ی عادی...
چیزی که دلت
می خواهد نسازی ...
و ناراحت یا دلخوش نشوی!
لطفأ جوری
خیالبافی کنید ...
که وقتی حقیقت
را فهمیدید!!!
تلخی أش
حال زندگیتان را بهم نزند!!!!
#دلنوشته
#عاشقانه
#ستایش_قلب_سربی
به ترجمه کردن
رفتار دیگران ...
اگر اینطور نبود...
اگر تا تقی به توقی
نمی خورد...
از رفتارهای کسی ...
که به تازگی
یکجای زندگیمان
پیدایش شده ...
برداشت های عاشقانه
نمی کردیم ...
و بعضی
شب ها تا صبح...
روی فلان حرف
یا رفتارش حساس
نمی شدیم...
و داستانی که دوست داشتیم
نمی ساختیم ...
و ذوق نمی کردیم...
این همه آدم ...
اسیر عشق های
یک طرفه اطرافمان نبودند...
اشتباهمان اینست که
فرصت نمی دهیم ....
آدم ها به زبان بیایند ....
تا نگاه مهربان دیدیم ...
خیال می کنیم
عاشقانه است !
تا کمی توجه
و حمایت دیدیم ...
دلمان به عشقی
گرم می شود ...
که توی ذهنمان
ساختیم ...
تا اسمش را
صدا کردیم
و در پاسخ "جانم"
شنیدیم.....
دلمان لرزید و عشق آمد
نشست روی شانه هایمان..ِِ
اما این برداشت های اشتباه...
یکجا راه درست را پیدا می.کنند ...
و دستشان رو می شود...
آن وقت اسمشان
را می گذارند"سوء تفاهم"
و هیچ کاری هم
از دستت برنمی آید ...
وقتی کسی اسمش
را صدا زد و جانم شنید ...
وقتی نگاه هایی
که تو تحویل گرفتی
به دیگری سپرد...
وقتی فهمیدی آهنگ عاشقانه ای
که برایت فرستاد...
برای دیگران هم ارسال شده ...
وقتی به خودت آمدی ...
و دست پیش بینی هایت رو شد...
تازه آن وقت می نشینی ...
و کلاف دلخوشی هایت
را می شکافی ...
غصه میخوری ...
و به حماقت خودت
توی آینه می خندی...
اما یاد میگیری تا آدمها
با زبان خودشان ...
خیلی چیزهارا نگفته اند...
از رفتارهای نامفهوم ...
و اتفاق های پیش پا
افتاده ی عادی...
چیزی که دلت
می خواهد نسازی ...
و ناراحت یا دلخوش نشوی!
لطفأ جوری
خیالبافی کنید ...
که وقتی حقیقت
را فهمیدید!!!
تلخی أش
حال زندگیتان را بهم نزند!!!!
#دلنوشته
#عاشقانه
#ستایش_قلب_سربی
۲۵.۵k
۲۴ دی ۱۴۰۱