داشتم به میهمانم میگفتم

.
داشتم به میهمانم میگفتم :
اگر راحت تر است رویه نایلونی روی مبل های سفید را بردارم ؛ البته اراده کرده بودم قبل از رسیدنشان برشان دارم ؛ او تعارف کرد و گفت :
راحت است ؛ من اما گرمم شد و برش داشتم ؛ بعد یک دفعه حس کردم چقدر راحت تر است !!!
سه سالی می شد خریدمشان اما هیچ لک و ضربه ای بر آنها نیفتاده ؛ اگر چه بیشتر اوقات بدلیل ماندن همین روپوش نایلونی بر رویشان از لذت راحتی شان محروم مانده ام … !!!
بعد یاد همه روکش های زندگی خودم و اطرافیانم افتادم ؛ روکش روی …
موبایل ها
شیشه ها
صندلی های ماشین
کنترل های تلویزیون
روکش روی لباس های کمد و …
که همه این روکش ها دال بر دو نکته است :
یا بر نالایقی خود باور داریم
یا اینکه قرار است چنین چیزهای بی ارزشی را به ارث بگذاریم …
هر روز در روابط روزمره امان همین روکش ها را بر رفتارمان می گذاریم …
تا فلانی نفهمد عصبانی هستیم
تا فلانی نفهمد چقدر خوشحالیم
تا فلانی نفهمد چقدر شکست خورده ایم
آری … ؛ نقاب ها و روکش ها را استفاده می کنیم برای اینکه اعتقاد داریم ؛ اینگونه شخصیت اجتماعی ما برای یک روز مبادا بهتر است …
کدام روز مبادا ؟! زندگی همین امروز است.
#روانشناسی_جوان
دیدگاه ها (۶)

.قدرت در دستان قدرتمند توستحذف کن تمام افکارو اشخاص و لحظه ه...

جزء بهترین کتابهای دنیاس...حتما بخونید این کتابو‌↯↯↯شازده کو...

کیا مثل من همچین انگیزه ای بهشون دست میده؟؟؟من که سرشار از ا...

انسانیت....چیزیه ک اکثرمون بویی ازش نبردیم..(نمیزارن #کثیفیه...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

yek tarafe part : 4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط