روان چو آب بخوان از نگاه غمزدهام

روان چو آب بخوان از نگاه غم‌زده‌ام ،،

حکایتِ شبِ با درد و غم سحر شده را


#محمد_قهرمان
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🌸🌸🍂
دیدگاه ها (۳)

از صبحِ پرده‌ سـوز خدايــــا نگاه دار 🍂اين رازها كه ما به دل...

با توام کهنه رفیق🍂💮🍂یاد ایام قشنگی که گذشت،🍂🌷🍂کنج قلبم گرم ا...

در ژرفنای درونم 🍁نی‌لبکی محزون هست، 🍁هر سال 🍁پاییز که می‌آید...

زندگی آینه ای استکه چهره تو را منعکس میکند ، شادمان و مهربان...

من از درس تو جدادربه‌در در کوه بودمشب تا صبح من ناله کنم در ...

نخفته ایمکه شب بگذرد سحر بزند !که آفتاب چو ققنوس ، بال و پر ...

...هایده>>>مستی هم درد منو دیگه رها نمیکنه غم با من زاده شده...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط