بادیگارد شخصی
ویو النور
دست ریندو رو ول کردم و در ماشین رو باز کردم پیاده شدم و سانزو بلافاصله دستم رو گرفت و دوید و رفتیم پشت همون ساختمون
-ماموریتمون چیه سانزو؟! *به دیوار تکیه دادم*
سانزو روبه روم بود و من رو بین خودشو دیوار قفل کرده بود
-س.. سانزو چیک.. چیکار میکنی؟!
سانزو:هیچی کاری نمیکنم*لبخند سادیسمی*
صدای یه نفر اومد که
پسر:اویی کایا ! زودباش جنسا رو ببر تو ساختمون رئیس منتظره!
اون پسره که کایا بود اسمش با موهای کمی بلند سرمه ای و یه زخم کنار لبش با قیافه ای مظلوم جواب داد و نشسته بود و جنسا رو مرتب میکرد!
کایا:چ.. چشم الان
پسره رفت
سانزو کنار رفت و یواشکی دید میزد
سانزو:خب میرم پسره رو خفت کنم و تو یواشکی برو واد ساختمون شو و خبر بده حواست باشه جنسا سالم باید برسه دست مایکی برای قاچاق میخواد
-قا.. قاچاق؟! البته اره... باشه
که یهو:
سانزو:اون کیه؟!
کایا:کیانااا تو اینجا چیکار میکنی
از اون بالا یه دختره اومد که فکر کنم اسمش کیا.. کیانا بود؟!
کیانا رفت سمت کایا و دستش رو کشید که دقیقا کنار ما کمی دور تر بود
سانزو:کیا... کیاناااا؟!
اون دختره ایستاد
کیانا:سانزو؟؟ رفیق.. سا.. پشمااامممم
یهو سانزو دوید سمت کیانا و بغلش کرد
کیانا:سانزوو
سانزو:کیاناااا
کایا:عه.. کیانا این کیه؟!
کیانا:بابا یادت نیست؟! توی تومان بودم؟!
کایا:آ.. آره آره
-تو کی هستی؟!
کیانا:این کیه سانزو؟! رفتی قاطی مر...
سانزو:نه نه
یهو صدای تیر اومد که خورد به بازوی کیانا
کیانا:لعنتی *شلیک کرد 4 بار به دشمن که افتاد
سانزو:هنوزم وحشی هستی!
کیانا:خفه شو برید ماموریتتون رو انجام بدید به مایکی بگو من زندم... بریم کایا
کایا:اما رئی...
کیانا:رئیس ک.. یر کدوم خریه؟! گمشو دِ بریم
(ادامه 20 لایک راضیید خودم تو داستانم؟!)
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.