درخواستی
#درخواستی
#بی_تی_اس
#جیمین
وقتی هردوتون ایدل هستید و باهم رو یه آلبوم کار میکنید و اون عاشقت هست۴
(بیرون)
ویو ا.ت بیرون بودم و داشتم به فروشگاه های لباس نگاه مینداختم و چون گرسنه ام بود رفتم به یه کافه ی نزدیک .
(داخل کافه)
سفارشم رو دادم و منتظر بودم که بیاد همینجور که داشتم به اطراف نگاه می کردم یهو با یه شخص که ازش خوشم نمیومد روبهرو شدم اون هیونگ شیک بود که قبلاً با من قرار میزاشت
÷اوه ا.ت تو اینجا چیکار میکنی
نفس عمیقی کشیدم و گفتم
فکر نمیکردم دیگه بعد کات کردنمون دوباره هم رو ببینیم
هیونگ شیک پوزخندی زد که یهو دستم ازطرف فردی کشیده شد به طرف خودش
-شما کی باشید
ج...ج...جیمین اینجا چیکار میکنی
÷اوه فکر نمیکردم بعد کات کردنمون دوباره با کسی قرار بزاری
-باید از تو اجازه میگرفت
-بیا بریم ا.ت اینجا جای من و تو نیست
(بیچاره هیونگ شیک که به این جریان ها کشیده شد)
جیمین منو از کافه برد بیرون و در رو برام باز کرد که بشینم از این کارش شوکه شده بودم اون هم سوار ماشین شد لبخندی از عصبانیت زد و..... جیمین به برگشت و خودشو به سمتم آورد و گفت
-باورت نمیشه ا.ت ولی من دوستت دارم
بعد از تموم شدن این جمله لباش رو روی لبام گذاشت و من قشنگ میتونستم نفس های داغشو حس کنم بعد از چند ثانیه از من جدا شد و گفت
-با من ازدواج میکنی ؟
............ پایان
و اینکه اگه بد شد متاسفم
(اگه طرفدار هیونگ شیک هستید ببخشید دیگه این پسر بیچاره رو آوردم وارد این جریان عشقی و اینا )
#استری_کیدز#بی_تی_اس#تی_اکس_تی#استی#ارمی#موآ#Sujin#تکپارتی#سناریو#فیک#رمان#فیلیکس#هیونجین#بنگچان#چانگبین#لینو#هان#جونگین#سونگمین#نامجون#جین#شوگا#جی_هوپ#جیمین#تهیونگ#جونگکوک#بوم_گیو#یونجون#سوبین#هیونگ_کای#ته_هیون
#بی_تی_اس
#جیمین
وقتی هردوتون ایدل هستید و باهم رو یه آلبوم کار میکنید و اون عاشقت هست۴
(بیرون)
ویو ا.ت بیرون بودم و داشتم به فروشگاه های لباس نگاه مینداختم و چون گرسنه ام بود رفتم به یه کافه ی نزدیک .
(داخل کافه)
سفارشم رو دادم و منتظر بودم که بیاد همینجور که داشتم به اطراف نگاه می کردم یهو با یه شخص که ازش خوشم نمیومد روبهرو شدم اون هیونگ شیک بود که قبلاً با من قرار میزاشت
÷اوه ا.ت تو اینجا چیکار میکنی
نفس عمیقی کشیدم و گفتم
فکر نمیکردم دیگه بعد کات کردنمون دوباره هم رو ببینیم
هیونگ شیک پوزخندی زد که یهو دستم ازطرف فردی کشیده شد به طرف خودش
-شما کی باشید
ج...ج...جیمین اینجا چیکار میکنی
÷اوه فکر نمیکردم بعد کات کردنمون دوباره با کسی قرار بزاری
-باید از تو اجازه میگرفت
-بیا بریم ا.ت اینجا جای من و تو نیست
(بیچاره هیونگ شیک که به این جریان ها کشیده شد)
جیمین منو از کافه برد بیرون و در رو برام باز کرد که بشینم از این کارش شوکه شده بودم اون هم سوار ماشین شد لبخندی از عصبانیت زد و..... جیمین به برگشت و خودشو به سمتم آورد و گفت
-باورت نمیشه ا.ت ولی من دوستت دارم
بعد از تموم شدن این جمله لباش رو روی لبام گذاشت و من قشنگ میتونستم نفس های داغشو حس کنم بعد از چند ثانیه از من جدا شد و گفت
-با من ازدواج میکنی ؟
............ پایان
و اینکه اگه بد شد متاسفم
(اگه طرفدار هیونگ شیک هستید ببخشید دیگه این پسر بیچاره رو آوردم وارد این جریان عشقی و اینا )
#استری_کیدز#بی_تی_اس#تی_اکس_تی#استی#ارمی#موآ#Sujin#تکپارتی#سناریو#فیک#رمان#فیلیکس#هیونجین#بنگچان#چانگبین#لینو#هان#جونگین#سونگمین#نامجون#جین#شوگا#جی_هوپ#جیمین#تهیونگ#جونگکوک#بوم_گیو#یونجون#سوبین#هیونگ_کای#ته_هیون
۱۲.۲k
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.