این پست صرفا جهت تجدید خاطرات است و هیچ اعتبار دیگری ندار
این پست صرفا جهت تجدید خاطرات است و هیچ اعتبار دیگری ندارد ^_^
تجدید خاطره ی 1 :
یادش بخیر...
پارسال این موقع همه ی این دوستان تو ویسگون بودند...
همشون دوستای خوبی بودن ؛
قضیه ی آشنایی ما از اونجایی شروع شد که آقا سید )صراط( یه گروه توی لاین تشکیل داد به اسم جنبش حجاب ویسگون ...
یه عده از بچه های مذهبی رو دور هم جمع کرد تا برای حجاب توی ویسگون تبلیغ کنیم...
الحمدلله خیلی گروه خوبی بود ... حداقل برای من...
حیف حیف حیف که خیلی از اعضای اون گروه دیگه توی ویسگون نیستن...
آقا سید که بدون اینکه خودش بدونه منو به خودش مدیون کرده چون خیلی چیزا ازش یاد گرفتم...
دلارام، که عااااشقش بودم و هستم ، گاهی اوقات یه سری توی ویس میکشه ، این دختر فوق العادس؛ فوق العاده...
یگانه خانوم گل که توی تلگرامم دارمش و کم و بیش ازش خبر دارم ،
خادم الزهرا ، زینب عزیزم که باز اونم توی تلگرامم دارم منتها بی معرفتی هر دوتامون باعث شده از هم بی خبر باشیم...
سمیرا، یه دختر با حیا و شیطون و البته مهربون ، نمیدونم کجاست ، چیکار میکنه حالش الان چجوریه اما امیدوارم مشکلاتش حل شده باشه و زندگیش رو به راه باشه...
آقا مهدی که امسال کنکوریه و توی پروفایلش نوشته بعد از کنکور 95 میاد، که باعث خوشحالیه، امیدوارم موفق بشن،
آقای عاشقان ولایت که از بحث هاشون چه تو ویسگون و چه توی لاین خیلی چیزا یاد گرفتم ...
فاطمه عزیزم که خیلی وقته ویسگون نیومده، امیدوارم این خانوم مهندس ما همیشه لبخند روی لبش باشه و موفق باشه،
سلاله، شیر دختری که با پست هاش حامی های فتنه و مخالفای ولایت رو کلافه کرده بود. نمیدونم کجاست، کسی ازش خبری داره؟؟
آقا یاسر و آقا سعید هم که یکی دوماه پیش دوتاشون ازدواج کردن ، آرزوی خوشبختی و عاقبت بخیری میکنیم براشون ^_^
و در آخر دریای عزیزم که دیگه ویسگون نمیاد اما با معرفت تر از همه ی دوستای مجازیمه و با هم در ارتباطیم و دوستی مون از حالت مجازی اومده به دنیای واقعی...
همه ی دوستا و همسنگرایی که بودن و الان نیستن جاشون خالیه و دلتنگشونم ...
البته توی اون گروه خیلیای دیگه هم بودن، مثل آقا عباس ، آقا هادی ، نخودچی ، مرضیه ، سیده و... ؛
تجدید خاطره ی 2 :
ان الله یدافع عن الذین آمنو
:)))
تجدید خاطره ی 3 : خوارج ^_____^
تجدید خاطره ی 1 :
یادش بخیر...
پارسال این موقع همه ی این دوستان تو ویسگون بودند...
همشون دوستای خوبی بودن ؛
قضیه ی آشنایی ما از اونجایی شروع شد که آقا سید )صراط( یه گروه توی لاین تشکیل داد به اسم جنبش حجاب ویسگون ...
یه عده از بچه های مذهبی رو دور هم جمع کرد تا برای حجاب توی ویسگون تبلیغ کنیم...
الحمدلله خیلی گروه خوبی بود ... حداقل برای من...
حیف حیف حیف که خیلی از اعضای اون گروه دیگه توی ویسگون نیستن...
آقا سید که بدون اینکه خودش بدونه منو به خودش مدیون کرده چون خیلی چیزا ازش یاد گرفتم...
دلارام، که عااااشقش بودم و هستم ، گاهی اوقات یه سری توی ویس میکشه ، این دختر فوق العادس؛ فوق العاده...
یگانه خانوم گل که توی تلگرامم دارمش و کم و بیش ازش خبر دارم ،
خادم الزهرا ، زینب عزیزم که باز اونم توی تلگرامم دارم منتها بی معرفتی هر دوتامون باعث شده از هم بی خبر باشیم...
سمیرا، یه دختر با حیا و شیطون و البته مهربون ، نمیدونم کجاست ، چیکار میکنه حالش الان چجوریه اما امیدوارم مشکلاتش حل شده باشه و زندگیش رو به راه باشه...
آقا مهدی که امسال کنکوریه و توی پروفایلش نوشته بعد از کنکور 95 میاد، که باعث خوشحالیه، امیدوارم موفق بشن،
آقای عاشقان ولایت که از بحث هاشون چه تو ویسگون و چه توی لاین خیلی چیزا یاد گرفتم ...
فاطمه عزیزم که خیلی وقته ویسگون نیومده، امیدوارم این خانوم مهندس ما همیشه لبخند روی لبش باشه و موفق باشه،
سلاله، شیر دختری که با پست هاش حامی های فتنه و مخالفای ولایت رو کلافه کرده بود. نمیدونم کجاست، کسی ازش خبری داره؟؟
آقا یاسر و آقا سعید هم که یکی دوماه پیش دوتاشون ازدواج کردن ، آرزوی خوشبختی و عاقبت بخیری میکنیم براشون ^_^
و در آخر دریای عزیزم که دیگه ویسگون نمیاد اما با معرفت تر از همه ی دوستای مجازیمه و با هم در ارتباطیم و دوستی مون از حالت مجازی اومده به دنیای واقعی...
همه ی دوستا و همسنگرایی که بودن و الان نیستن جاشون خالیه و دلتنگشونم ...
البته توی اون گروه خیلیای دیگه هم بودن، مثل آقا عباس ، آقا هادی ، نخودچی ، مرضیه ، سیده و... ؛
تجدید خاطره ی 2 :
ان الله یدافع عن الذین آمنو
:)))
تجدید خاطره ی 3 : خوارج ^_____^
۶.۱k
۰۲ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.