عشق مافیایی

♡عشق مافیایی♡
پارت ۱
فلش بک بہ بچگی ات
مادر ات سر زایمان مرد و ھمیشہ پدرش اون رو مسئول مرگ مادرش میدونست
بہ ھمین دلیل پدرش اذیتش میکرد و ھر روز می زدتش و ات رسما بہ عنوان خدمتکار بہ ھر۔۔زہ ھای باباش خدمت میکرد
امروز روز قبل از تولد ۱۸ سالگی ات بود
ویو ات:
دیگہ تحمل نداشتم
تصمیم خودم رو گرفتہ بودم
رفتم سمت در اتاقش
در زدم اجازہ رو کہ داد وارد شدم
ات: 'ببخشید مزاحم شدم اومدم اجازہ بگیرم ازتون خب راستش من ۔۔۔من من میخوام مھاجرت کنم کرہ' (ایرانی ھستی و خر پول) بابام ھم زندہ و مردہ بودن من براش فرقی نداشت
ب'ات : 'ھر کار میخوای بکن'
منم یہ عالمہ پول برداشتم چند دست لباس و بلیت خریدم و بہ لیا زنگ زدم (لیا کرہ زندگی میکنہ)
ات: سلام لیا من دارم میام کرہ میشہ خونہ ی تو بمونم ؟
لیا ھم از خدا خواستہ قبول کرد
ات..........


شرط : ۳ لایک و ۳ کامنت
دیدگاه ها (۰)

♡عشق مافیایی♡پارت ۲ویو ات:سوار ھواپیما شدم خیلی خستہ بودم پس...

♡عشق مافیایی♡پارت ۴ویو اتلیا :"بریم خودت میفہمیسوار ماشین لی...

پارت معرفی

خب خب سلام

عشق شیرین پارت ۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط