دلتنگ توام جانا هردم که روم جایی

دلتنگ توام جانا هردم که روم جایی
با خود به سفر بردم یاد تو و تنهایی

رفتم که سفر شاید درمان دلم گردد
رفتن نبُوَد چاره وقتی که تو اینجایی

از کوی تو رفتم من تا دل بشود آرام
بیهوده سفرکردم وقتی که تو ماوایی

با یک غزل ساده از عشق تو می‌گویم
آخر چه شود حاصل جز غصه و رسوایی

در حسرت دیدارت بی خوابم و بیدارم
یاد دل من هستی؟ ای مظهر زیبایی

تلخ است همه عمرم از شدت دلتنگی
یا سوی تو باز آیم؛ یا اینکه تو می‌آیی!

 

"فاطمه صالحی"




عصر جمعه نوزدهم بهمن ۱۳۹۷
ساعت شانزده : پنجاه و سه دقیقه
۱۷۴۸
۱۷۳۳
دیدگاه ها (۹)

دردی است درد عشق که درمان پذیر نیستاز جان گزیر هست و ز جانان...

رویاهای بر باد رفتهاز یک جایی به بعد آلیس می‌شوی در عجایب سر...

یادتان نرود اتفاق های خوب فقط یکبار برای تان می افتند🌷 یک با...

عشق تو به باد می ماندوقتی که بخواهم شعله بکشممی آید و خاموشم...

دلتنگ توام جانا هردم که روم جاییبا خود به سفر بردم یاد تو و ...

امر به معروف برای اصلاح جامعه واجب است بحارالانوار ج۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط