موضوع نفرین عشق سیاه
موضوع : نفرین عشق سیاه
پارت: دوم
از زبون جی چا: توی مدرسه قبلی برامون قلدری می شد بخاطر همین به اینجا انتقالی گرفتیم چون بنظر می رسید مدرسه کیوت و جالبی باشه لیری که از لباس های ساده مدرسمون خوشش نمیومد گفت بهتره که چنتا چیز جدید به لباسمون اضافه کنیم پس یسری چیزای کیوت درست کرد و امروز که اولین روزی هست که ما به این مدرسه اومدیم اونارو پوشیدیم
از زبون لیری: خیلی خوش حالم که به اینجا اومده مدرسه قبلی بدرد نخور بود حتی به گوش همه رسیده بود که یکی از معلم ها توسط دانش آموز کلاس دهمی تجاوز شده بوده و همینطور برای من و جی چا اونجا قلدری می شد بنظر میاد اینجا مدرسه ساکت آرومی باشه
جی چا: هی لیری سرتو اینجوری تکون بده گوش های تل تکون می خوره خیلی بامزس ( با لبخند)
لیری: واقعلااا حتماااا
نویسنده: هردو باهم سرشونو تکون می دادن کع جی چا متوجه نگاه های عصبی جیهوپ و شوگا شد
جی چا : هی لیری اون پسرا مشکوک می زنن
لیری: هی بی خیال اومدیم خوش گذرونی
جی چا : درسته اما....( حرف جی چا تموم نشده بود که دونفر از پشت کیسه سیاهی روی سرشون گذاشتن بردنشون)
لیری : سعی می کردم دستامو باز کنم اما خیلی سفت بسته شده بود
جی چا: دستام درد می کرد ترسیده بودم و بی سرصدا اشک می ریختم که ناگهان صدای خش خش آهن روی زمین به گوشم خورد جیغ بلندی کشیدمو...
آنچه در ادامه خواهید خواند مکالمه پسرا و دخترا است
شرط: ۱۵ لایک 😉
پارت: دوم
از زبون جی چا: توی مدرسه قبلی برامون قلدری می شد بخاطر همین به اینجا انتقالی گرفتیم چون بنظر می رسید مدرسه کیوت و جالبی باشه لیری که از لباس های ساده مدرسمون خوشش نمیومد گفت بهتره که چنتا چیز جدید به لباسمون اضافه کنیم پس یسری چیزای کیوت درست کرد و امروز که اولین روزی هست که ما به این مدرسه اومدیم اونارو پوشیدیم
از زبون لیری: خیلی خوش حالم که به اینجا اومده مدرسه قبلی بدرد نخور بود حتی به گوش همه رسیده بود که یکی از معلم ها توسط دانش آموز کلاس دهمی تجاوز شده بوده و همینطور برای من و جی چا اونجا قلدری می شد بنظر میاد اینجا مدرسه ساکت آرومی باشه
جی چا: هی لیری سرتو اینجوری تکون بده گوش های تل تکون می خوره خیلی بامزس ( با لبخند)
لیری: واقعلااا حتماااا
نویسنده: هردو باهم سرشونو تکون می دادن کع جی چا متوجه نگاه های عصبی جیهوپ و شوگا شد
جی چا : هی لیری اون پسرا مشکوک می زنن
لیری: هی بی خیال اومدیم خوش گذرونی
جی چا : درسته اما....( حرف جی چا تموم نشده بود که دونفر از پشت کیسه سیاهی روی سرشون گذاشتن بردنشون)
لیری : سعی می کردم دستامو باز کنم اما خیلی سفت بسته شده بود
جی چا: دستام درد می کرد ترسیده بودم و بی سرصدا اشک می ریختم که ناگهان صدای خش خش آهن روی زمین به گوشم خورد جیغ بلندی کشیدمو...
آنچه در ادامه خواهید خواند مکالمه پسرا و دخترا است
شرط: ۱۵ لایک 😉
- ۷.۹k
- ۱۲ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط