ضعم نگا

ﯾﮏ ﻭﻗﺘﯽ؛...
ﺑﺪﻓﻬﻤﯽ ﻫﺎ
ﺁﺯﺍﺭﻡ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ!
ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﯽ ﺷﺪﻡ؛ ﺍﺯ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻫﺎ ...
ﮐﺞ ﻓﻬﻤﯽ ﻫﺎ ...
ﺳﻮ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﻫﺎ ..
ﻫﻤﻪ ﺍﺵ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ؛...
ﮐﻪ
ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺑﺪ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪﻡ ...
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻗﻀﺎﻭﺗﻢ ﮐﻨﻨﺪ ...
ﻭﻗﺖ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺻﺮﻑ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ؛
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩﻥ ﺧﻮﺩﻡ ...
ﺭﻓﻊ ﺳﻮﺀ ﺗﻔﺎﻫﻢ ...
ﮐﻪ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﻢ؛
ﻣﻦ ﺁﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﻧﯿﺴﺘﻢ!
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩﻗﻀﺎﻭﺗﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ...

ﺣﺎﻻ ﺍﻣﺎ ....
ﻣﻮضعم ﺳﮑﻮﺕ ﺍﺳﺖ؛ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻭ نگاﻩ ﺷﺎﻥ ...
ﺳﮑﻮﺕ ﻭ ﺳﮑﻮﺕ ﻭ ﺳﮑﻮﺕ!
ﺗﺎﺯﮔﯽ ﻫﺎ،...
ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﯽ ﻣﻬﺮﯼ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﯿﭻ ﻧﻤﯽ ﮔﻮﯾﻢ!
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﻻﻝ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﻢ؛...
ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﮐﻮﺭ ﻭ ﮐﺮ!...
ﮐﻪ ﻧﻪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ،
ﻧﻪ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﻡ ...

ﺩﯾﮕﺮ،...
ﻧﻪ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩﻥ ﺩﺍﺭﻡ!
ﻧﻪ ﺣﺘﯽ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ...
ﻣﯽ دانی
دیر دریافتم که ﻣﺴﺌﻮﻝ ﻃﺮﺯ ﻓﮑﺮ
ﺁﺩﻡ ﻫﺎ نیستم ...
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻫﺮﭼﻪ ﺧﻮﺍﺳت؛
ﺑﮕﻮﯾد ﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﮐﻨد ...
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ...
میروم ﺩﺭ ﻻﮎ ﺧﻮﺩم ،
ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺑﯽ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ خواهم کرد!

از کسانیکه که از من متنفرند ،سپاس!
آنها مــرا قوی تر می کنند!

از کسانی که مرا دوست دارند ممنونم!
آنــــان قلب مرا بزرگتــر می کنند!

از کسانی که مرا ترک میکنند متشکرم!
آنان به من می آموزند هیچ چیز مانــدنــی نیست!

از کسانیکه با من می مانند سپاس گذارم!
آنان به من معنای دوست واقعی را نشان می دهند..
دیدگاه ها (۲)

این منصفانه نیست،من پیر شده باشمو تو در خیالمدرست مثل روزی ک...

تو از کوچ مرغای دریا رسیدیتنم شد حریمت، ولی تو ندیدیخیالت که...

من مردی را می‎شناسمکه تمام ِ دو راهی‎های ِ مراترمز می‎زند......

آغوشــــم،چشم هــــایمبوسه هــــایم،نفسهــاے زنـــــانه ام ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط