سوراخ پارت 29
#یونا
داشتم از درد می مردم....کوک هم ک انگار واکسن حشریت بهش زده باشی....
نفس نفس میزد گفت
-اونموقع انقدر سکسی نبودی....اههههههه.....😈😈
+کوک.....
-اوممممم
+من همون موقع ها هم سکسی بودم...😞💔
با قدرت زیاد بالا و پائین میرفت....
+ککککووووووکککککک...
-........😈
+کوکییییییییی....
اصلا به جیغ و دادام اهمیت نمیداد.....
انگار میخواست تلافی کنه همه اون سه سالو...
داشتم جرررر میخوردم.....
افتاد روم....
+کوکی...من درد دارم...(ناگفته نماند واقعا درد داشتم وگرنه من کی باشم ک جلو شو بگیرم...)
-جدی؟😯
آروم و با احتیاط بغلم کرد....
یا اجداد حموم....
رفتیم تو وان....
-یونا....من...
+کوکی مگه قول ندادی؟!😉
-ولی آخه...
+میخوام...
-چی؟!
#جونگکوک
وات د فاک....با اینکه کلی جرررش دادم...ولی هنوزم میخواد....
-بچرخ...
+کوکی ....از پشت نه ....
-رو حرف من حرف نباشه...کاری نکن از زور استفاده کنم....
+آخه میترسم...
-قول میدم یواش بکنمت....
+باشه...
#یک_ساعت_بعد....
#یونا
از حموم اومدیم بیرون ....خیلی خسته بودم. ...
همونطور با حوله حمام نشستیم رو کاناپه....
منو کشید تو بغلش. ...
+آی کوکی یواشششش...
-اوه ساری بیب...
خواست بند حولمو باز کنه....ک دسمو گذاشتم رو دستش....
+میخوای بقیشو بزاریم واسه بعد؟؟😥😧
همون موقع یونسو اومد....
×صب بتیر....
-سلام بابایی....صبح توهم بخیر...بیا بغل بابا ببینمت...
×نمیام....
-اه چرا؟!
×چون ته مامان تو بدله ته....
اوما اوتا. ...باهم...حموم بوتین؟؟؟؟
+چرا؟ !
×چون ته ....دوستم ...بهتم دوفته هروق مامان باباها اوتاشون حوله حموم تن شونه. ....باهم لفتن حموم....
جونگ کوک:😨یا جد بوسان...
یونا:😨آیگو
داشتم از درد می مردم....کوک هم ک انگار واکسن حشریت بهش زده باشی....
نفس نفس میزد گفت
-اونموقع انقدر سکسی نبودی....اههههههه.....😈😈
+کوک.....
-اوممممم
+من همون موقع ها هم سکسی بودم...😞💔
با قدرت زیاد بالا و پائین میرفت....
+ککککووووووکککککک...
-........😈
+کوکییییییییی....
اصلا به جیغ و دادام اهمیت نمیداد.....
انگار میخواست تلافی کنه همه اون سه سالو...
داشتم جرررر میخوردم.....
افتاد روم....
+کوکی...من درد دارم...(ناگفته نماند واقعا درد داشتم وگرنه من کی باشم ک جلو شو بگیرم...)
-جدی؟😯
آروم و با احتیاط بغلم کرد....
یا اجداد حموم....
رفتیم تو وان....
-یونا....من...
+کوکی مگه قول ندادی؟!😉
-ولی آخه...
+میخوام...
-چی؟!
#جونگکوک
وات د فاک....با اینکه کلی جرررش دادم...ولی هنوزم میخواد....
-بچرخ...
+کوکی ....از پشت نه ....
-رو حرف من حرف نباشه...کاری نکن از زور استفاده کنم....
+آخه میترسم...
-قول میدم یواش بکنمت....
+باشه...
#یک_ساعت_بعد....
#یونا
از حموم اومدیم بیرون ....خیلی خسته بودم. ...
همونطور با حوله حمام نشستیم رو کاناپه....
منو کشید تو بغلش. ...
+آی کوکی یواشششش...
-اوه ساری بیب...
خواست بند حولمو باز کنه....ک دسمو گذاشتم رو دستش....
+میخوای بقیشو بزاریم واسه بعد؟؟😥😧
همون موقع یونسو اومد....
×صب بتیر....
-سلام بابایی....صبح توهم بخیر...بیا بغل بابا ببینمت...
×نمیام....
-اه چرا؟!
×چون ته مامان تو بدله ته....
اوما اوتا. ...باهم...حموم بوتین؟؟؟؟
+چرا؟ !
×چون ته ....دوستم ...بهتم دوفته هروق مامان باباها اوتاشون حوله حموم تن شونه. ....باهم لفتن حموم....
جونگ کوک:😨یا جد بوسان...
یونا:😨آیگو
۱۹.۹k
۲۴ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.