یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت :
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت :
شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم،می خواهم در روستایمان معلم شوم .
دکتر جواب داد :
تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ،
ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند .
شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم،می خواهم در روستایمان معلم شوم .
دکتر جواب داد :
تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ،
ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند .
۱.۷k
۲۵ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.