یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت

یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت :
شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم،می خواهم در روستایمان معلم شوم .
دکتر جواب داد :
تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ،
ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند .
دیدگاه ها (۳)

هر دختری باید شعری داشته باشد که برایش نوشته شده ...حتی اگر ...

رها،رها،رها من....

دقت کردید وقتی حقیقت رو میدونید، گوش کردن به دروغ های طرف مق...

از آینه بپرس،نام نجات دهنده ات را...#فروغ_جان_فرخزاد

السلام علیک یا حجت الله فی ارضه ع

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط