تنهایی

تنهایـی

ذره ذره خودی نشان میدهد !

وقتـی

تو آنقدر کم پیدایـی ،

که سنگینــی روزگارم را

مورچه ها به کول میــکشند ...

و من ...

مات

مـــات

نگاهشان میکنم !

کم پیدا تـــــــر از برف

روی خط استــوایــی !






"ای خــداوند، یکی یـار ِ جفــاکارش ده
دلبری عشوه ده ِ سرکش ِ خون خوارش ده

تا بداند که شب ما به چه سان می گذرد
غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده"
دیدگاه ها (۷)

دیــــــروز ...در ایستگاه قرارهای همیشه ؛زنــــــی را بوسیدم...

کَـــــر شدم !!!چقدر نوشته های اینجا بلند گریه می کنند !انگا...

پــدرت در خیـابـان ، انقـلـاب کـرد ،تـودر دلَـم ..."چه غمی ب...

تمام تهران را گشته ام...تنها چیزی که به چشم نمی آمد ،آلودگی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط