کاش خبرهای خوب

کاش خبرهایِ خوب
سر زده از راه میرسیدند...
دستمان را میگرفتند و میبردند جایی که نه غم باشد نه دوری....
نه دلتنگی باشد نه فاصله....
نه تنفری باشد نه بیزاری....
نه ترسِ از دست دادنی باشد
نه توانایی فراموش کردن....
کاش دست اتفاقهایِ خوب آنتقدر قوی بودند که میشد تمامِمان را یکجا بهشان بسپاریم
که دیگر فوبیایِ فردایِ دوباره ،
در وجودمان تکثیر نکند و ریشه ی خوشی هایمان را به یکبار نخُشکانَد....
دیدگاه ها (۱)

سَرِ من، مَستِ جمالت دلِ من دامِ خیـــــالتگهــــر دیده...

چشمانی پراز شرابِ عاشقی...لبهایی به رنگ تمشک ، لبخندی از جن...

#دلتنگی نه حرف حالی اش می شود #نه نگاه ، نه گفتنِ مدامِ دوست...

صبح یعنیغزلم چشم خودت باز کنیدر بغل عشوه کنی قافیه را ناز کن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط