چشم هایم را باز میکنم

چشم هایم را باز میکنم
معلقم
نمیدانم چند شنبه است
خورشید
از پشت پنجره تا وسط اتاقم
قد کشیده
کمی فکر میکنم
یادم می آید
دیروز وعده دیدارمان بوده
بی حوصله بلند میشوم
زیر کتری را روشن میکنم
گوشی ام را چک‌ میکنم
حتما خوابست
چون هنوز
پیغامی نفرستاده
و این برای من یعنی
امروز جمعه است...

#ریحانه_تحویلی

1339
دیدگاه ها (۶)

❤ _تو برای منمثل موسیقی فرانسهشبیه عاشقانه های پاریسشکل ادب...

دستمال که هیچیبی توتمام زندگیمزیر درخت آلبالوگم شده . . !

نیامدنتاردیبهشت م را بی اعتبار کرد‌؛ حیفِ خیابان هایی که بی ...

هر زمان در مجمعی گردی چه دانی حال ماحال تنها گرد،تنها گردمی‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط