یهبار جوری دستاشو گرفته بودم که

یه‌بار جوری دستاشو گرفته بودم که
تک تک انگشتام
لابه لای تک تک انگشتاش بود.
هر انگشتم،
سهم خودشو از دستاش داشت...
اون موقع بود که فهمیدم
عدالت چقدر می‌تونه شیرین باشه.

✍🏻#حمید_جدیدی❤️
🍃عشقِ بینهایت-
🍃دوست داشتنش❤️
دیدگاه ها (۰)

"ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ" ﻋﻀﻮﯼ ﺍﺯ ﺑﺪﻥ ﺍﺳﺖ!ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻓﻮﺭﺍﺑﻪ ﻓﮑﺮ "ﻗﻠﺐ...

و گاه در رگ یک نگاه خیمه باید زد...✍🏻#سهراب_سپهری❤️

چونان قهوه‌خانه‌ای کوچکدر خیابان غریبان است، عشق...✍🏻#محمود_...

- همان‌گونه از دور دوستت دارم،هر کلمه‌ای را که به تو خواهم گ...

وانشات اینوماکی//پارت ۶

تک پارتی درخواستی

# رز _ سیاه PART _ 52 « تارا» ساعتای ۹ بود که تهیانگ برام غ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط