من مناجات درختان را هنگام سحر

من مناجات درختان را هنگام سحر
رقص عطر گل یخ را با باد
نفس پاڪ شقایق را در سینه ڪوه
صحبت چلچله ها را با صبح
بغض پاینده هستی را در گندم زار
گردش رنگ و طراوت را در گونه گل
همه را میشنوم " می بینم
من به این جمله نمی اندیشم
به تو می اندیشم
ای سراپا همه خوبی
تڪ و تنها به تو می اندیشم
همه وقت " همه جا
من به هر حال ڪه باشم به تو میاندیشم

👤 فریدون_مشیری
دیدگاه ها (۶)

تو در حریمِ خصوصی قلبم حضور داری اَمن ، آرام ...

#عشـق هـر جـا رو کند آنجـا خوش است

#پاییزمی نوازد روی رنگینه ی هزار لای احساس، برگ برگ دل می لغ...

نظم جهانم را به هم می زد نبودنش...یک قدم دور می شد،یک دنیا د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط