آسمان، آبی تر، آب آبی تر. من در ایوانم، رعنا سر حوض. رخت می شوید رعنا. برگ ها می ریزد. مادرم صبحی می گفت: موسم دلگیری است. من به او گفتم: زندگانی سیبی است، گاز باید زد با پوست. #سهراب سپهری
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.