زندگی احساسی من
زندگی احساسی من
p37
انیا:عشقم من کی گفتم عشقم اه(بکی درو باز میکنه محکم)بابا این در طویله..(میبینه بکی داره گریه میکنه)چیشده؟؟؟
بکی:ت..ت..تسوکی(گریه شدید)
انیا:تسوکی چی چیزیش شده؟
بکی:بهم گفت گمشم بهم گفت هرزه بهم گفت منو نمیخواد(گریه خیلی شدید)
انیا:وا خب چراااا
بکی:بابا این همکارم یوتو گفت تا خونه میرسونمت بعد دستمو گرفت سر راه هم تسوکی اومد بعد با اعصبانیت منو برد خونه اما نمیدونم چرا اینجور کرد(گریه شدید)
انیا:تا جایی که من میدونم تسوکی همچین ادمی نیست اخه
بکی:چمیدونممم ولی خوب شد
انیا:چی چرا؟
بکی:خوب میدونم چجور تلافی کنم(میره)
انیا:کجااا
بکی:پیش رل جدیدممم
انیا:رل جدید؟به کل قاطی کرده
بکی:یوتوووو
یوتو:بله
بکی:میشه رل بزنیم؟
یوتو:چ..چی؟
بکی:البته رل نه ها من علاقه ای ندارم فقط با تسوکی بحثم شده میخوام تلافی کنم اینا میشه فرض کنیم که رل زدیم؟
یوتو:با..باشه
بکی:خب بیا یه چندتا عکس بگیریم تا من پست کنم بنویسم رل جدیدم تا تسوکی بفهمه
یوتو:باشه(میخنده)
تسوکی:فکر کنم زیاد باهاش سرد برخورد کردم بزار معذرت خواهی کنم(عکساشونو میبینه)چیییییییییییییی(میره پیش بکی)
(برش به وقتی رسید)
تسوکی:بکییییییییییی(داد)
بکی:عه اومد خب یوتو میسپرمش به تو
یوتو:اوکیه
یوتو:چیکارش داری؟
تسوکی:برو بگو بکی بیاد
یوتو:مگه چیکارشی
تسوکی: رلش همه زندگیش اوکیه گمشو بش بگو
یوتو:دیر اومدی اون الان مطلق به منه رل منه
تسوکی:(مشتی میزنش)
بکی:چیکار میکنییییی
p37
انیا:عشقم من کی گفتم عشقم اه(بکی درو باز میکنه محکم)بابا این در طویله..(میبینه بکی داره گریه میکنه)چیشده؟؟؟
بکی:ت..ت..تسوکی(گریه شدید)
انیا:تسوکی چی چیزیش شده؟
بکی:بهم گفت گمشم بهم گفت هرزه بهم گفت منو نمیخواد(گریه خیلی شدید)
انیا:وا خب چراااا
بکی:بابا این همکارم یوتو گفت تا خونه میرسونمت بعد دستمو گرفت سر راه هم تسوکی اومد بعد با اعصبانیت منو برد خونه اما نمیدونم چرا اینجور کرد(گریه شدید)
انیا:تا جایی که من میدونم تسوکی همچین ادمی نیست اخه
بکی:چمیدونممم ولی خوب شد
انیا:چی چرا؟
بکی:خوب میدونم چجور تلافی کنم(میره)
انیا:کجااا
بکی:پیش رل جدیدممم
انیا:رل جدید؟به کل قاطی کرده
بکی:یوتوووو
یوتو:بله
بکی:میشه رل بزنیم؟
یوتو:چ..چی؟
بکی:البته رل نه ها من علاقه ای ندارم فقط با تسوکی بحثم شده میخوام تلافی کنم اینا میشه فرض کنیم که رل زدیم؟
یوتو:با..باشه
بکی:خب بیا یه چندتا عکس بگیریم تا من پست کنم بنویسم رل جدیدم تا تسوکی بفهمه
یوتو:باشه(میخنده)
تسوکی:فکر کنم زیاد باهاش سرد برخورد کردم بزار معذرت خواهی کنم(عکساشونو میبینه)چیییییییییییییی(میره پیش بکی)
(برش به وقتی رسید)
تسوکی:بکییییییییییی(داد)
بکی:عه اومد خب یوتو میسپرمش به تو
یوتو:اوکیه
یوتو:چیکارش داری؟
تسوکی:برو بگو بکی بیاد
یوتو:مگه چیکارشی
تسوکی: رلش همه زندگیش اوکیه گمشو بش بگو
یوتو:دیر اومدی اون الان مطلق به منه رل منه
تسوکی:(مشتی میزنش)
بکی:چیکار میکنییییی
۵.۶k
۲۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.