نشسته بودیم

نشسته بودیم
من و خیالت با هم خلوت کرده بودیم؛
داشتم روزمرگی هایم را برایش تعریف میکردم ...
کمی آنطرف تر
در میز کناری مان
دو نفر نشسته  بودند،
دستانشان قفلِ هم بود
درست مثل آنوقت های ما
دلخوشی هایشان را جار میزدند
درست مثل آنوقت های ما
عاشقانه غرق در نگاه هم بودند
درست مثل آنوقت های ما ...
.
خدا میداند
چند نفر دلخوشی هایشان کنارِ دیگری
تبدیل میشود به بغض
کنارِ جای خالی دیگری ...
دیدگاه ها (۳)

🗣 Sina Shabankhani🎵 Ham Khoone#SinaShabankhaniاز کنارم نرو...

لعنتی جان!جوری رفته ای که بودنت را به هر کسی که میگویم باور ...

یه زمانی بود که گوشیمو همش تو تاکسی جا می ذاشتم بعد ازون دیگ...

یک پیاله آب وچند شکوفه گل نرگسیپشت قباله ی رفتن تو انداختممی...

پرسیدم: «چند تا منو دوست نداری؟»روی یک تکه از نیمرو، نمک پاش...

خــوش حــآل و آزآد تکپآرتی jk با تن سرد برگشت به خونه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط