دخترایلجباز پسرایمغرور

#دخترای_لجباز ✌ پسرای_مغرور 👊
پارت چهارم 💫

من مریم سرمونو انداخته بودیم پایین و هارررر هاررر میخندیدیم . وقتی سرمو آوردم بالا...آخ آخ اون آهنگه رو گوش کردین که میگه ( نگم برات...از علاقم به چشات و..) حالا من نگم برات . از سرخی چشاش . از دودی که از کلش بالا میزد و...( میدونم دارم چرت و پرت میگم )
خلاصههههه اینکه اومد جلوم و یه مشت حواله صورتم کرد ! عوضی منو میزنی ؟ الان حالیت میکنم !
یه لگد چرخشی زدم تو پهلوش یه لحظه نتونست نفس بکشه ! ما اینیم دیه !
بعد که حالش جا اومد یه نگاه به من کرد و منم یه نگاه به اون . بعد پریدیم به هم . یه دونه من زدم یه دونه اون و خلاصه خر تو خری بود ! همینجوری ک همو میزدیم صدای یه دختر آشنا اومد که من برگشتم طرفش.
- رومینای آمازونی چ مرگته ؟
هاااا ؟ چیههه ؟ فکر میکنین اینی ک به من انقدر لطف داره کی میتونه باشه ؟ خب معلومه دیگه ! دینا خره خودمونه ( خود درگیری هم دارم . خودم میدونم )! بهش نگاه کردم که بقل یه پسره که چشمای قهوه ای و موهای قهوه ای داشت وایساده بود . عجباا اینم احتمالا رفیق همین پارسا خره خودمونه . اینا چرا انقدر خوشگلن ؟
پسره که بقل دینا بود گف : اینم دوست این دخترس ؟ دوتا دوست خوشم میاد وحشین !
بعدم گف ک رفته همون حرفایی ک پارسا ب من زده رو به دینا زده و دینا هم گفته بهش : برو گمشو عوضی ! بعدم ی مشت نثار صورتش کرده و در رفته ! ایول بابا !
دینا مث من وحشی و آمازونی نیس ولی جلو پسرا کم نمیاره . بعضی وقتا جدیه و بعضی وقتا شنگول ! وحشی میشه میزنه ها ولی کلاس ملاس نرفته و همینجوری الکی مشت و لگد میپرونه . دینا همیشه .گند زدنای ما دوتارو جمع میکنه . من مریم سوتی میدیم . اون جمعش میکنه . ی بار رفته بودیم بیرون نشسته بودیم تو پارک ک ی مرده پای منو زاررررت زد له کرد . منم روانی شدم و گفتم : هوی یابو چته ؟ مرده با تعجب برگشت طرفم و گفت : با من بودین ؟ دیناهم گفت : نه نه با من بود شما بفرمایین . خلاصه ک همیشه گندای مارو جمع میکنه. مریم نمیزنه ولی بعضی وقتا ب شوخی مشت میزنه ب شونت ک خیلی درد داره . اصن این بچه بلد نیس عصبی بشه و همیشه شنگوله . و استاد سوتی دادنه .
خب...از بحث اصلی منحرف نشیم . پارسا رو کرد ب ما و گفت : ما از این ب بعد باهاتون لجیم . پ حواستون ب خودتون باشه .
بعدم رفتن...عوضی گمشو بابا فکر کرده من ازش میترسم !
دیدگاه ها (۸)

دینا تو رمان : #دخترای_لجباز ✌ پسرای_مغرور 👊

مریم تو رمان #دخترای_لجباز ✌ پسرای_مغرور 👊

#دخترای_لجباز 🔥 پسرای_مغرور 💦 پارت سوم .برگشتم طرف صدا . ...

#دخترای_لجباز ✌ پسرای_مغرور 👊 پارت دومرومینا : دینا جان آرا...

جونگ کوک : چند سال پیش . یه اتفاقی اوفتاد . خیلی وقت گذشته ....

پارت ۱۰آلیا. خب عکس ها آماده شددینا. اوکی بده به من اوم خیلی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط