عارفی را پرسیدم

عارفی را پرسیدم:
روی نگین انگشترم چه حک کنم که وقتی شادم به آن بنگرم و هر وقت که غمگین هستم به آن نظر کنم،
گفت:
حک کن "میگذرد"
دیدگاه ها (۱)

زندگی سرد بود اما عشقمی توانست کارگر باشد!می توان قطب را جهن...

همیشـــہ یڪی هستتو شادے و غم ڪنارت باشہ ...دوستت داشتہ باشہ ...

‍ سلام،، بر گل روی تک تکتونسلام ،، به مهر و صداقتتونسلام،، ب...

سـلام همیشگیم❤ ️دستهایمبرای نوشتن از توو قلبـ‍ـ❤ ️ــمبرای عا...

عارفی را پرسیدم: روی نگین انگشترم چه حک کنم که وقتی شادم به ...

جناب آخوندی!حتما از من شکایت کن، چون حرفهای زیادی درباره ات ...

که دستی روی شونم حس کردم برگشتم _زود باش وسایلت رو جمع کن نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط