دلم برای کودکانه ای هایم تنگ شده است ...
دلم برای کودکانه ای هایم تنگ شده است ...
هنگامی که گریه ام دل سنگ را اب میکرد و اغوش پدربزرگم پاتوق همیشگی من بعد از گریه بود هنگامی که بوسه های پیاپی و شیرینش بر گونه هایم جاری بود دست های خط افتاده اش اشکهایی که بر صورتم نقش بسته بودند را بر می داشت . اما روزی رفت و زخمی بر دلم گذاشت که با هر امدن پنج شنبه و هر اغاز سال نو می شود رفت و از کودکی برایم خاطره ای تلخ برجای گذاشت
تو را دیر فهمیدم تو را دیر احساس کردم وقتی که دیگر نبودی هـــــــHEHـــــه
#اقا_بزرگ ..........روحت شاد
هنگامی که گریه ام دل سنگ را اب میکرد و اغوش پدربزرگم پاتوق همیشگی من بعد از گریه بود هنگامی که بوسه های پیاپی و شیرینش بر گونه هایم جاری بود دست های خط افتاده اش اشکهایی که بر صورتم نقش بسته بودند را بر می داشت . اما روزی رفت و زخمی بر دلم گذاشت که با هر امدن پنج شنبه و هر اغاز سال نو می شود رفت و از کودکی برایم خاطره ای تلخ برجای گذاشت
تو را دیر فهمیدم تو را دیر احساس کردم وقتی که دیگر نبودی هـــــــHEHـــــه
#اقا_بزرگ ..........روحت شاد
۱.۰k
۰۴ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.