و من به یکباره یاد گرفتم

وَ من به یکباره یاد گرفتم
دیگر کسی رو دوست نداشته باشَم،
باری رویِ شانه‌هایَش نباشم،
که نداند با من چه کند
و کجایِ دلش بگذارد که
نه من بشکنَم، و هم او ثابت بماند.
وَ من به یکباره یاد گرفتم همهٔ اعتمادَم را در کوله‌پُشتی‌ام پنهان کنم تا دستِ هیچ احَد الناسی بهش نرسد، تا بشوَد اسباب بازیِ کودکی‌هایِ نداشته‌اش.
و مَن به یکباره اینچنین قَد کشیدم، و بزرگ شدم.
دیدگاه ها (۰)

مدت زیادیست که حرف مردم برایم اهمیتی ندارد. زندگی را آنگونه ...

.اے ڪاش بڪَیـرے... خبـر از حال خرابـم!بـی‌تـو همہ "شـب"✨همـد...

عصرهای سرد زمستان لبریزم هستم از انتظار و حس تنهایی،نگاه میک...

‏دنیای مجازی و واقعی نداره ادمی که بخواد درست رفتار کنه، میک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط