عصرهای سرد زمستان
عصرهای سرد زمستان
لبریزم هستم از انتظار و حس تنهایی،
نگاه میکنم به دانه دانه های برفی
که آرام و آهسته
به روی زمین می افتد
و آب میشود در زیر پای عابرانی
که عاشقانه قدم میزنند،
ای کاش بودی تا
عاشقانه قدم میزدیم،
از روی دلتنگی
اشکهایم آرام روی گونه های سردم یخ میزند،
چه سوزی دارید این زمستان بی تو...
🍃🌸🍃
لبریزم هستم از انتظار و حس تنهایی،
نگاه میکنم به دانه دانه های برفی
که آرام و آهسته
به روی زمین می افتد
و آب میشود در زیر پای عابرانی
که عاشقانه قدم میزنند،
ای کاش بودی تا
عاشقانه قدم میزدیم،
از روی دلتنگی
اشکهایم آرام روی گونه های سردم یخ میزند،
چه سوزی دارید این زمستان بی تو...
🍃🌸🍃
۵.۵k
۰۷ دی ۱۴۰۰