روزگار عجیبی ست

روزگار عجیبی ست
آدمها دل به زبان میبندند
زبانی که احساس و عاطفه و پایبندی سرش نمی شود،

زبانی که فقط و فقط با چیدن کلمات در کنار یکدیگر به ظاهر خود را با کمالات و با احساس و خالص نشان می دهد ، 
فریب می دهد...
دیریست دل به زبان بستن همگانی شده است
دیریست درک نگاه سرشار از خواستن جای خود را به درک کلمات عاری از ذره ای راستی داده است ...
آدم ها دل به زبان میبندند ...

مجتبی محمدی
دیدگاه ها (۱)

عشق ما راپی کاری به جهان آورده استادب این استکه مشغول تماشا ...

گر ز بی مهری مرا از شهر بیرون می کنی دل که در کوی تو می ماند...

ﺑﺎﻧﻮ ..... ...

آدم ها تا حدّ مرگ از خود خسته ات میکنندترکت نمی کننداما مجبو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط