اعترافات یک کتابخوان معمولی

اعترافات یک کتابخوان معمولی
نویسنده: #آنه_فدیمن
مترجم: #محمد_معماریان
انتشارات #ترجمان

#بخشی_از_کتاب:
پس از پنج سال زندگی متأهلی و تولد یک فرزندمان، جورج و من بالأخره به این نتیجه رسیدیم که برای صمیمیت عمیق‌تر، یعنی وصلت کتابخانه‌هایمان، آماده‌ایم. دشوارترین قسمت ماجرا ‌اواخر هفته بود که نسخه‌های تکراری را مرتب کرده بودیم تا تصمیم بگیریم مال خود را نگه داریم یا مال دیگری را. فهمیدم آن‌همه وقت نسخه‌های تکراری را نگه می‌داشتیم برای روز مبادایی که شاید از هم جدا شویم . اگرجورج بی‌خیال نسخۀ پاره‌پورۀ به‌سوی فانوس می‌شد و من هم با رمان جلد شومیزِ صورتی‌رنگِ زوج‌ها وداع می‌کردم، آن‌وقت مجبور می‌شدیم تا ابد کنار هم بمانیم و دیگر همۀ پل‌ها را پشت سرمان خراب کرده بودیم.

منبع: #ترنجستان
#معرفی #اعترافات_یک_کتابخوان_معمولی


📚 @ketab_khani دعوتید به پارتی کتابخوان ها در پیام رسان سروش
دیدگاه ها (۱)

«/...برای من لحظات فوق العاده ای بود. طعم شیرین پیروزی؛ هر چ...

‍ مهریه یک نوعروس، 1400 کتاب بود😍 عاقد سقف سه میلیون تومان ر...

من خودم خودکار کیان استفاده می کنم خیلی عالیه...مجموعه بنرها...

#ایده ی #نشانه_کتاب + کاور کتاب📚 @ketab_khani به کانال کتا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط