سراسر بدن او را جُزام گرفته بود.
سراسر بدن او را جُزام گرفته بود.
مردم از او فراری بودند و فکر میکردند بیماریاش مسری است..
از کودک تا کهنسال سعی میکردند اطراف او نباشند..
اینکار باعث بیشتر شدن جُزام شد..
اینبار جُزام به جای چهرهاش به قلبش اثر کرد و بعد به گلویش..
اینگونه بود که فاقد احساس شد و همیشه خموش بود..
_ جُزام در این متن به معنای غم فراوان است..
(پرمهفوم) و (بی مفهوم)
بستگی دارد غمت به چه اندازه باشد.
"من نوشت"
"ر.کاف"
مردم از او فراری بودند و فکر میکردند بیماریاش مسری است..
از کودک تا کهنسال سعی میکردند اطراف او نباشند..
اینکار باعث بیشتر شدن جُزام شد..
اینبار جُزام به جای چهرهاش به قلبش اثر کرد و بعد به گلویش..
اینگونه بود که فاقد احساس شد و همیشه خموش بود..
_ جُزام در این متن به معنای غم فراوان است..
(پرمهفوم) و (بی مفهوم)
بستگی دارد غمت به چه اندازه باشد.
"من نوشت"
"ر.کاف"
۱۴.۵k
۱۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.