دیروز به پدرم زنگ زدم بعداز مرگش دست به همراهش نزدیم نمیخ
دیروز به پدرم زنگ زدم بعداز مرگش دست به همراهش نزدیم نمیخوام ارتباطمان قطع شود هروقت دلم هوایش را میکند بهش زنگ میزنم
تلفنش بوق میزند
بوق میزند.....بوق میزند.....بوق میزند,وقتی جواب نمیدهد با خودم میگویم
شاید اونو جا گذاشته
و برای خرید بیرون رفته...شاید سرکار
نمیتونه جواب بده...الان چندسال است وقتی دلم هوایش را میکند
دوباره زنگ میزنم،شماره بیرون هم ندارم زنگ بزنم بگم به پدرم بگید بیاد خونه دلم براش تنگ شده
امان ازین دل دیوانه من
دوست من اگه پدر تو هنوز خونه ست و نرفته بیرون،
امروز بهش زنگ بزن...
برو پیشش...
باهاش حرف بزن...
یه عالمه بوسش کن...
صورتتو بچسبون به صورتش...
محکم بغلش کن...
سیر نگاهش کن...
بگو که دوسش داری...وگرنه وقتی بره بیرون
خیلی باید دنبالش بگردی
باورکنید بیرون شماره نداره
تلفنش بوق میزند
بوق میزند.....بوق میزند.....بوق میزند,وقتی جواب نمیدهد با خودم میگویم
شاید اونو جا گذاشته
و برای خرید بیرون رفته...شاید سرکار
نمیتونه جواب بده...الان چندسال است وقتی دلم هوایش را میکند
دوباره زنگ میزنم،شماره بیرون هم ندارم زنگ بزنم بگم به پدرم بگید بیاد خونه دلم براش تنگ شده
امان ازین دل دیوانه من
دوست من اگه پدر تو هنوز خونه ست و نرفته بیرون،
امروز بهش زنگ بزن...
برو پیشش...
باهاش حرف بزن...
یه عالمه بوسش کن...
صورتتو بچسبون به صورتش...
محکم بغلش کن...
سیر نگاهش کن...
بگو که دوسش داری...وگرنه وقتی بره بیرون
خیلی باید دنبالش بگردی
باورکنید بیرون شماره نداره
۶.۶k
۲۲ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.