دردسر مافیا part
دردسر مافیا / part1
کاور رو عوض کردم
ولی دیگه کلا اینه
دختره:/
پسره:_
اسماشونو اول پارت دو میگم
/ : بازم اون صدای لعنتی ....در محکم بسته شد....ماشین ها وارد شدند .....صدای جیغ درخواست کمک
و در آخر ....صدای شلیک
او با لباسای سفید و مشکی که با لکه های خون کثیف شده بود ...وارد اتاق شد
مثل همیشه .....آشفته و بی اعصاب
محکم در رو بست و قفل کرد
_: امروز روز شلوغی بود ....پس حتی ذره ای هم رو اعصابم نرو
کتش رو روی مبل پرت کرد و رفت داخل حموم
/: خسته شدم ......هر روز همین رفتار ......همین لحن......دستور ..دستور و بازم دستور
ولی با این حال ...هنوزم میدونستم ....این مهربونترین حالتشه
اما وقتی که به این فکر میکنم که من چطور به اینجا رسیدم ....با چطور قراره ادامش بدم
هر روز بیدار شدن با این افکار
اگر بمیرم؟ ...یا اگر بچه ای داشته باشم که بعدش جلوی چشمام کشته بشن ......
برای خلاص شدن از این افکار باید چیکار کنم ؟
دارم دیوونه میشم
یا شاید الکی نگرانم.....واقعا نمیدونم ....کاش مجبور به این ازدواج نمیشدم
همینطور که غرق افکار خودم بودم
_____________
کاور رو عوض کردم
ولی دیگه کلا اینه
دختره:/
پسره:_
اسماشونو اول پارت دو میگم
/ : بازم اون صدای لعنتی ....در محکم بسته شد....ماشین ها وارد شدند .....صدای جیغ درخواست کمک
و در آخر ....صدای شلیک
او با لباسای سفید و مشکی که با لکه های خون کثیف شده بود ...وارد اتاق شد
مثل همیشه .....آشفته و بی اعصاب
محکم در رو بست و قفل کرد
_: امروز روز شلوغی بود ....پس حتی ذره ای هم رو اعصابم نرو
کتش رو روی مبل پرت کرد و رفت داخل حموم
/: خسته شدم ......هر روز همین رفتار ......همین لحن......دستور ..دستور و بازم دستور
ولی با این حال ...هنوزم میدونستم ....این مهربونترین حالتشه
اما وقتی که به این فکر میکنم که من چطور به اینجا رسیدم ....با چطور قراره ادامش بدم
هر روز بیدار شدن با این افکار
اگر بمیرم؟ ...یا اگر بچه ای داشته باشم که بعدش جلوی چشمام کشته بشن ......
برای خلاص شدن از این افکار باید چیکار کنم ؟
دارم دیوونه میشم
یا شاید الکی نگرانم.....واقعا نمیدونم ....کاش مجبور به این ازدواج نمیشدم
همینطور که غرق افکار خودم بودم
_____________
- ۳.۸k
- ۲۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط