فصل(۲)پارت(۱)
فصل(۲)پارت(۱)
ویو ا/ت
الان هفت سال از اون اتفاق میگذره و من خیلی زندگی خوبی دارم بدون تهیونگ ولی یک دره اون مجسمه عجیبه حس میکنم شبا میبینم که تکان میخوره نکنه که تهیونگ زنده ست نه بابا چرت و پرته اون خیلی وقته مرده
ویو تهیونگ
۷سال میگذره و من به شکل مجسمه در اومدم و فقط شبا میتونم حرکت کنم باید ا/ت تو ببسوم تا نفرینم باطل بشه ولی اون داره کم کم به این که تکون میخورم شک میکنه نمیخوام بفهمه این همه مدت زنده بودم ولی یک طوری باید خودمو بهش نزدیک کنم و ببوسمش تا این نفرین لعنتی از بین بره اون تازگیا خیلی خفن شده و واسه خودش یک بند مافیا راه انداخته دلم میخواست الان تو بغلش بودم و بهش میگفتم که چقدر پشیمونم چقدر دوست دارم و بهش افتخار میکنم ولی حیف که دیگه قرار نیست همچین فرصتی برای این کار وجود نداره ولی بالاخره میتونم یک جا گیرش بیارم ساعت۱۲شب و من میتونم تکون بخورم دیدم ا/ت داره میاد بیرون و میاد سمت من سریع سر جام کثل مجسمه وایسادم اومد نزدیکم و بهم گفت
+دلم برات تنگ شده کاش اینجا بودی و منو میدیدی. که چه خانمی شدم و چند ها نفر زیر دست منن و دیگه اون ا/ت ضعیف نیستم ولی حیف که اون موقع خیلی عصبی شدم و دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم ولی بدون عاشقتم و یک پتو انداخت روم و داشت میرفت که از پشت بغلش کردم و برگردونمش و بوسیدمش که خودشو ازم جدا کردو و بهم گفت ................
.........................
خب بچه ها اینم از این پارت
امیدوارم خوشتون اومده باشه
شرایط:
لایک:۱۵
کامنت:۳۰
ویو ا/ت
الان هفت سال از اون اتفاق میگذره و من خیلی زندگی خوبی دارم بدون تهیونگ ولی یک دره اون مجسمه عجیبه حس میکنم شبا میبینم که تکان میخوره نکنه که تهیونگ زنده ست نه بابا چرت و پرته اون خیلی وقته مرده
ویو تهیونگ
۷سال میگذره و من به شکل مجسمه در اومدم و فقط شبا میتونم حرکت کنم باید ا/ت تو ببسوم تا نفرینم باطل بشه ولی اون داره کم کم به این که تکون میخورم شک میکنه نمیخوام بفهمه این همه مدت زنده بودم ولی یک طوری باید خودمو بهش نزدیک کنم و ببوسمش تا این نفرین لعنتی از بین بره اون تازگیا خیلی خفن شده و واسه خودش یک بند مافیا راه انداخته دلم میخواست الان تو بغلش بودم و بهش میگفتم که چقدر پشیمونم چقدر دوست دارم و بهش افتخار میکنم ولی حیف که دیگه قرار نیست همچین فرصتی برای این کار وجود نداره ولی بالاخره میتونم یک جا گیرش بیارم ساعت۱۲شب و من میتونم تکون بخورم دیدم ا/ت داره میاد بیرون و میاد سمت من سریع سر جام کثل مجسمه وایسادم اومد نزدیکم و بهم گفت
+دلم برات تنگ شده کاش اینجا بودی و منو میدیدی. که چه خانمی شدم و چند ها نفر زیر دست منن و دیگه اون ا/ت ضعیف نیستم ولی حیف که اون موقع خیلی عصبی شدم و دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم ولی بدون عاشقتم و یک پتو انداخت روم و داشت میرفت که از پشت بغلش کردم و برگردونمش و بوسیدمش که خودشو ازم جدا کردو و بهم گفت ................
.........................
خب بچه ها اینم از این پارت
امیدوارم خوشتون اومده باشه
شرایط:
لایک:۱۵
کامنت:۳۰
۱۱.۷k
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.