چزیمخوآمنمدونم چ دققا

_يچيزی‌ميخوآم.نميدونَم چے دقيقاً.
يه‌ چيزی ميخوآم که حِسش شبيهِ
حِس ديدنِ خيابونا بعدِ بآرون باشه.
حسی که از ديدنِ نورایِ قِرمز و سَبز و
زردِ پخش و پلا از پُشت شيشه‌ےِ خيسِ
ماشين به آدم دَست ميده. يا صدایِ
جير جير بَرف پآک کنِ مآشين و شادمهر
که میخونه : رفتن همهـ ولے نترس منکه
طرفدارِ توام... :)☂✨

#کپشنیسم
دیدگاه ها (۴)

اگه دلتون واسه صداش تنگ شده مثل معمولیا نگید ویس بده، مثل حس...

نبودی و نشنیدی،دلم به گریه نشسته !میان خاطرهایت .چه کرده ای ...

احمدِ شاملو قبل از آمدن آیدا دچارِ ناامیدی بود و حتی به خودک...

خاتون عزیزم٬سلام!راستش نمی دانم از کجا شروع کنم اما این روز ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط