این آدینه حال و هوای دیگری دارد مهر را با خود می برد ا

این آدینه، حال و هوای دیگری دارد؛ مهر را با خود می برد. استکانِ چایی که 5 دقیقه پیش ریخته ام، سرد شده و خبر از بی مهریِ فردا می دهد. این منم که گرمم... گرمِ گرم... شاید تب داشته باشم. تمام بدنم درد می کند... پشت پنجره ایستاده ام ؛با یک استکان ِ سرد در یک دست و قندی که در دستِ دیگرم از گرمی، آب می شود... دمای بدنم هم چنان بالاست.... چای ام را خواهم نوشید، شاید سردی اش، کمی از این تب، بکاهد...
علی تاکی/ همه چیز در مورد یک استکان چای
دیدگاه ها (۱)

دست بکار شوید جانم...امهر ، چمدان به دست بر لب ایوان نشسته و...

#آبان جان سلام عرض شد 😎 #پاییزصبح بخیر ❤ ️

🍂 تنهایی دلیل محکمی برای با هم بودن نبود...یکی مان باید پنا...

علاج من همان از چشم بیمار تو می آید ....کجا .......درد محبت...

از همان روز اول قرار گذاشتیم که اگر رابطه‌مان خوب پیش نرفت، ...

چپتر ۹ _ آرکانیوم و جنونماه ها گذشت...و سکوت خانه کوچک لیندا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط