فاصله فقط توی جغرافیا معنی خودش را دارد!
فاصله فقط توی جغرافیا معنی خودش را دارد!
توی مقیاس نقشه ای که زده ای روی دیوار خانه ات!
وگرنه من هرشب همانجا بودم. روی همان صندلیِ زیر پنجره که تاریک روشنِ مهتابِ پشت پرده روی آن سایه انداخته بود. درست همانجا. روبه روی تو. که وقتی چشمهایت را باز کردی من بودم و وقتی چشمهایت را بستی من بودم و وقتی غلت خورده بودی و پتو از رویت کنار رفته بود، دست های من از روی صندلی کنده شده بود و پتو را رویت انداخته بود. دستهای من نوازشت کرده بود. دست های من پلک هایت را لمس کرده بود و دست های من نقطه نقطه ی صورتت را بوسیده بود.
آخ از انگشت ها! میدانی! آخ از انگشت ها که مینویسند و عاشق میکنند و مینویسند و تباه میکنند. هزار کیلومتر فاصله را دور میزنند و تورا روبه روی من مینشانند و همه ی دوستت دارم ها و عاشقانه ها را جلوی چشمهایمان دار میزنند. حالا تو فکر کن آدمها از دور خودِ واقعیشان نیستند و من فکر میکنم همدیگر را که ببینیم همه چیز درست میشود. حالا فکر کنیم این انگشتها هیچ کاره اند و این کلمه ها بعد از هزار کیلومتر قدرتشان را از دست میدهند. برگرد و ببین. من همانجا بودم. روی همان صندلی و تو که چشمهایت را باز کردی؛ همه چیز را میدیدی، اِلا من...
توی مقیاس نقشه ای که زده ای روی دیوار خانه ات!
وگرنه من هرشب همانجا بودم. روی همان صندلیِ زیر پنجره که تاریک روشنِ مهتابِ پشت پرده روی آن سایه انداخته بود. درست همانجا. روبه روی تو. که وقتی چشمهایت را باز کردی من بودم و وقتی چشمهایت را بستی من بودم و وقتی غلت خورده بودی و پتو از رویت کنار رفته بود، دست های من از روی صندلی کنده شده بود و پتو را رویت انداخته بود. دستهای من نوازشت کرده بود. دست های من پلک هایت را لمس کرده بود و دست های من نقطه نقطه ی صورتت را بوسیده بود.
آخ از انگشت ها! میدانی! آخ از انگشت ها که مینویسند و عاشق میکنند و مینویسند و تباه میکنند. هزار کیلومتر فاصله را دور میزنند و تورا روبه روی من مینشانند و همه ی دوستت دارم ها و عاشقانه ها را جلوی چشمهایمان دار میزنند. حالا تو فکر کن آدمها از دور خودِ واقعیشان نیستند و من فکر میکنم همدیگر را که ببینیم همه چیز درست میشود. حالا فکر کنیم این انگشتها هیچ کاره اند و این کلمه ها بعد از هزار کیلومتر قدرتشان را از دست میدهند. برگرد و ببین. من همانجا بودم. روی همان صندلی و تو که چشمهایت را باز کردی؛ همه چیز را میدیدی، اِلا من...
۲۵.۷k
۱۵ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.