پیشه ام نقاشی است

پیشه ام نقاشی است
گاهگاهی قفسی میسازم

می فروشم به شما
تا به آواز شقایق

که در آن زندانی است
دل تنهایی تان تازه شود
دیدگاه ها (۱)

شب تا سحر، من بودم و لالای بارانچشمان تبدارم نمی‌خفت،‌او، هم...

قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟از کجا وز که خبر آوردی ؟خوش خبر ...

ای عشق در آتشِ تو فریاد خوش است...

از من ای محبوب من با یک من دیگرکه تو او را در خیابانهای سرد ...

اهل شعرم… اهل تنهایی و درد…پیشه ام فریاد است!! کاسبم… کاسب د...

من خدایی دارم ، که در این نزدیکی استنه در آن بالاهامهربان ، ...

‌ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‌ ‌‌ ‌  ‌ꩌּᨘᜒฺׅ۪💌 ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط