☆تک پارتی...فول عاشقانه از جیمین
چون تو هستی
ㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡ
درخواستی
/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\
جیمین:28
مینا:27
به عنوان شوهرت
مینا با خنده های شیرینی
که از ته قلبش بود میگفت
"جیمیناااااا" و جیمینم بدون
توجه به صدا زدنای
مینا به قل قلک دادنش ادامه
میداد...بلاخره بعد چند مین
دست از کارش برداشت و مینا
هِس هِس کنان شروع به
پاشدن از روی تخت کرد خواست
پاشه که جیمین دستشو
گرف انداخت رو تخت و از پشت
بغلش کرد و گردن مینا
رو بوسید...
"کجا با این عجله...عشق خوشگلم
میخواد از دستم در بره"
...با بی طابی جواب دادم
"جیمین میزنمتا چرا امروز
اینطوری شدی تو" سرمو کردم
تو گردن مینا و خیلی یواش گفتم
"عا...عا یعنی نمیتونم یکم با عشقم وقت بگزرونم"
"چرا میتونی خوبم میتونی
ولی اخه میخوای اینطوری
باهم وقت بگذرونیم حداقل بیا
بریم یک فیلمی چیزی
ببینیم"
"خیله خب باشه پس پاشو بریم"
هردومون پاشدیم و کلی خوراکی
اوردیمو شروع کردیم
به فیلم دیدن...
ویو مینا
داشتم پاستیل میخوردمو
فیلم میدیدم که جیمین
پاستیلی که داشتم لیسش
میزدمو از تو دهنم دراورد و
خودش خورد..."یاااااا چیکار میکنی"
"کاری نمیکنم دارم فیلم
میبینم"...."ایشششش"
همینطور داشتم فیلم
میدیدیم....که بوسیدم که با چشای
ریز جیمینو نگاه کردم و
گفتم"جیمین"نگام کرد و"جانم"
پاشدم و جلو جیمین واستادم
و "خیلی دلت میخواد نه
پس خودم دس به کار میشم"
و رو صورتش خم شدمو
دستمو بردم پشت گردنشو لبشو
تند تند میبوسیدم اونم از
خدا خواسته همکاری میکرد
و بعد چند مین دس از بوس کردن
برداشتم...."بفرمائید جیمین خان
حالا بزارید من فیلممو ببینم"
"هومممم راستشو بخوای خیلی چسبید
عمر کنید پرنسسم بفرمایید فیلمتونو ببینین"
"اخیششش متشکرم اقای کیم"
"حالا این و ولش بیا تو بقلم عشقم"
"باشه عزیزم*خنده"
رفتم تو بقلش
جیمین ویو
دستو لپ مینارو بوسیدم که مینا گفت
"جیمین میتونم یه چیزی بهت بگم"
"اره عزیزم بگو"کنترولو برداشتمو فیلمو
قط کردم"خب راستش میخواستم
بگم من وقتی بعضی وقتا پست میزنم و
ازینکه میخوای ببوسیمو باهام تنها باشی فرار
میکنم برای اینه که یکم ناز کنم وگرنه
من تورو خیلی خیلی خیلی دوس دارم....همینطور
که مینا حرف میزد جیمین خیلی عاشقانه
نگاهش میکرد......و همین دیگه همینو
میخواستم بهت بگم"
جیمین لبخندی زدو گفت"مینا من تمام
این چیزارو میدونم عزیزم منم خیلی
دوست دارم فرشته ی زندگیم عشق زیبام"
"عاشقتم اقای پارک"
"من بیشتر خانم پارک"
تامام....♡
هر چقدر از فیک خوشتون اومد قلب بنفش بزارین...
^I PURPLE YOY^
.
.
.
#تک_پارتی
#وانشات
#فیک
#فیکشن
#فکیشن
#ایمجین
ㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡ
درخواستی
/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\
جیمین:28
مینا:27
به عنوان شوهرت
مینا با خنده های شیرینی
که از ته قلبش بود میگفت
"جیمیناااااا" و جیمینم بدون
توجه به صدا زدنای
مینا به قل قلک دادنش ادامه
میداد...بلاخره بعد چند مین
دست از کارش برداشت و مینا
هِس هِس کنان شروع به
پاشدن از روی تخت کرد خواست
پاشه که جیمین دستشو
گرف انداخت رو تخت و از پشت
بغلش کرد و گردن مینا
رو بوسید...
"کجا با این عجله...عشق خوشگلم
میخواد از دستم در بره"
...با بی طابی جواب دادم
"جیمین میزنمتا چرا امروز
اینطوری شدی تو" سرمو کردم
تو گردن مینا و خیلی یواش گفتم
"عا...عا یعنی نمیتونم یکم با عشقم وقت بگزرونم"
"چرا میتونی خوبم میتونی
ولی اخه میخوای اینطوری
باهم وقت بگذرونیم حداقل بیا
بریم یک فیلمی چیزی
ببینیم"
"خیله خب باشه پس پاشو بریم"
هردومون پاشدیم و کلی خوراکی
اوردیمو شروع کردیم
به فیلم دیدن...
ویو مینا
داشتم پاستیل میخوردمو
فیلم میدیدم که جیمین
پاستیلی که داشتم لیسش
میزدمو از تو دهنم دراورد و
خودش خورد..."یاااااا چیکار میکنی"
"کاری نمیکنم دارم فیلم
میبینم"...."ایشششش"
همینطور داشتم فیلم
میدیدیم....که بوسیدم که با چشای
ریز جیمینو نگاه کردم و
گفتم"جیمین"نگام کرد و"جانم"
پاشدم و جلو جیمین واستادم
و "خیلی دلت میخواد نه
پس خودم دس به کار میشم"
و رو صورتش خم شدمو
دستمو بردم پشت گردنشو لبشو
تند تند میبوسیدم اونم از
خدا خواسته همکاری میکرد
و بعد چند مین دس از بوس کردن
برداشتم...."بفرمائید جیمین خان
حالا بزارید من فیلممو ببینم"
"هومممم راستشو بخوای خیلی چسبید
عمر کنید پرنسسم بفرمایید فیلمتونو ببینین"
"اخیششش متشکرم اقای کیم"
"حالا این و ولش بیا تو بقلم عشقم"
"باشه عزیزم*خنده"
رفتم تو بقلش
جیمین ویو
دستو لپ مینارو بوسیدم که مینا گفت
"جیمین میتونم یه چیزی بهت بگم"
"اره عزیزم بگو"کنترولو برداشتمو فیلمو
قط کردم"خب راستش میخواستم
بگم من وقتی بعضی وقتا پست میزنم و
ازینکه میخوای ببوسیمو باهام تنها باشی فرار
میکنم برای اینه که یکم ناز کنم وگرنه
من تورو خیلی خیلی خیلی دوس دارم....همینطور
که مینا حرف میزد جیمین خیلی عاشقانه
نگاهش میکرد......و همین دیگه همینو
میخواستم بهت بگم"
جیمین لبخندی زدو گفت"مینا من تمام
این چیزارو میدونم عزیزم منم خیلی
دوست دارم فرشته ی زندگیم عشق زیبام"
"عاشقتم اقای پارک"
"من بیشتر خانم پارک"
تامام....♡
هر چقدر از فیک خوشتون اومد قلب بنفش بزارین...
^I PURPLE YOY^
.
.
.
#تک_پارتی
#وانشات
#فیک
#فیکشن
#فکیشن
#ایمجین
۱۲۳.۵k
۳۰ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.