شعلههایعشق

#شعله_های_عشق
#part_14
#ادامه‌پارت
جسیکا حس امنیت بهش داد و خودشو بیشتر در بغل پسرک جا داد یهو با صدای لیا هردوشون برگشتن و لیا مات و مبهوت با داد گفت

- چیکارش کردین؟

جسیکا با بغض و گریه لب زد

- اون سعی داشت بهم تجاوز کنه

لیا پشیمون شد که همچین لقبی بهشون داده و رفت سمته جسیکا و اون رو در آغوش اش کشید جسیکا هق هق هایش خفه شدن و لیا گفت

: معذرت میخام تقصیره من بود، جسیکا من رو میبخشی؟

جسیکا گفت

- نه تقصیره تو نبود لیا عزیزم

بعد از لیا جدا شد و گفت

- لیا ما بریم دیگه خدافظ قشنگم

لیا با بغض گفت

: بهت پیام میدم عشقم بازم ببخشید، مراقب خودت باش بایی
دیدگاه ها (۰)

#شعله_های_عشق #part_15جسیکا دست جین رو گرفت و به بیرون رفتن ...

#شعله_های_عشق #part_15#ادامه‌پارت سریع به بیرون رفت اره جین ...

#شعله_های_عشق #part_14رفتیم تو و با اون‌یکی دستم زنگ زدم به ...

اسم : لیا سن: ۲۰قد: ۱۶۵وزن : ۶۰ نسب با جسیکا : رفیق مجازی در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط