رئیس جذاب من
رئیس جذاب من
Partetta: 6
بعد از سال هااااا
خب ویو جونگکوک
ساعت ٠٠:٠٠ شد
منو ا/ت روی مبل نشسته بودیم که من چشمم به ساعت خورد و بلا فاصله پریدم روش و لباشو مثله چی میخوردم و مک میزدم...
ا/ت هم انگار میدونس ساعت چنده چون خیلی خوب باهام همکاری میکرد
بعد 3 مین دستشو برد سمت لباسم و دکمه هاشو باز کرد و لباسمو در اورد و منم دستمو بردم سمت بند لباسش و گره اش رو باز کردم و لباسشو جرر دادم
ا/ت رو بلند کردم و بردمش تو اتاق روی تخت اومدم روش و تا اومدم برم سمت گردنش دیدم ا/ت گف
☆: آههه د. دی خیلی میخوامت😈(🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪)
بلا فاصله دستشو برد سمت کمربندم از روش بلند شدم تا راحت تر درش بیاره
کمربندمو در اورد و دکمه و زیپ شلوارم رو باز کرد و شلوارم رو در اورد و ش. تمو جر داد و منو خوابوند
(ا/ت هم کاملا ل. خت بود)
و سرشو اورد سمت د. کم و با دوتا دستاش د. کمو گرف و کردش تو دهنش و برام س. اک میزد بعد چند مین یهو گازش گرف(وحشی😐💔 بچم د. کش درد گرف)
ناله هام بیشتر شد
♡: آههههههههههههه
آههههههههههههههههههه
ا/ت اینقد محکم س. اک میزد که یه مایه ی داغی اومد(😑)
ازم جدا شد و من خوابوندمش و کردم توش
☆: تا اومدم بهش بگم نه د. دی خیلی بزرگه کرد توم
♡: همینطوری میکوبیدم و ا/ت ناله میکد
☆: اههههههه
♡: اهه بیب بیشتر
☆: آهههههههههه
بعد 9 مین درد تبدیل به لذت شد
☆: اهه امممم آهههه. دی تند تر اممم
☆: با این حرف یه لبخند شیطانی زدم و محکم تر میکوبیدم اومدم سمت گردنش و مارک گذاشتم
و همینطور س. نه هاش
7 مین بعد کام کردم
آههه
(کاندوم گذاشته بود هااا😑😑 من یادم رف بگم)
خوب تموم شدددددد
Partetta: 6
بعد از سال هااااا
خب ویو جونگکوک
ساعت ٠٠:٠٠ شد
منو ا/ت روی مبل نشسته بودیم که من چشمم به ساعت خورد و بلا فاصله پریدم روش و لباشو مثله چی میخوردم و مک میزدم...
ا/ت هم انگار میدونس ساعت چنده چون خیلی خوب باهام همکاری میکرد
بعد 3 مین دستشو برد سمت لباسم و دکمه هاشو باز کرد و لباسمو در اورد و منم دستمو بردم سمت بند لباسش و گره اش رو باز کردم و لباسشو جرر دادم
ا/ت رو بلند کردم و بردمش تو اتاق روی تخت اومدم روش و تا اومدم برم سمت گردنش دیدم ا/ت گف
☆: آههه د. دی خیلی میخوامت😈(🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪)
بلا فاصله دستشو برد سمت کمربندم از روش بلند شدم تا راحت تر درش بیاره
کمربندمو در اورد و دکمه و زیپ شلوارم رو باز کرد و شلوارم رو در اورد و ش. تمو جر داد و منو خوابوند
(ا/ت هم کاملا ل. خت بود)
و سرشو اورد سمت د. کم و با دوتا دستاش د. کمو گرف و کردش تو دهنش و برام س. اک میزد بعد چند مین یهو گازش گرف(وحشی😐💔 بچم د. کش درد گرف)
ناله هام بیشتر شد
♡: آههههههههههههه
آههههههههههههههههههه
ا/ت اینقد محکم س. اک میزد که یه مایه ی داغی اومد(😑)
ازم جدا شد و من خوابوندمش و کردم توش
☆: تا اومدم بهش بگم نه د. دی خیلی بزرگه کرد توم
♡: همینطوری میکوبیدم و ا/ت ناله میکد
☆: اههههههه
♡: اهه بیب بیشتر
☆: آهههههههههه
بعد 9 مین درد تبدیل به لذت شد
☆: اهه امممم آهههه. دی تند تر اممم
☆: با این حرف یه لبخند شیطانی زدم و محکم تر میکوبیدم اومدم سمت گردنش و مارک گذاشتم
و همینطور س. نه هاش
7 مین بعد کام کردم
آههه
(کاندوم گذاشته بود هااا😑😑 من یادم رف بگم)
خوب تموم شدددددد
۷۱۹
۰۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.